گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
خاطرات یک سفر؛ سفر اربعین جدال عشق و عقل (قسمت دوم)
حدودساعت سه عصر بود که از مرز شلمچه به سمت نجف حرکت کردیم. مسافران مینی بوس متشکل از گروه ۶نفری ما، مشهدی ها، دو تن از باغ ملک خوزستان و یک گروه بانوان با یک مرد افغانی ساکن اصفهان بودند. صاحب ماشین، سه صندلی را به ظرفیت مینی بوس اضافه کرده بود که بین راه پلیس راه جریمه اش کرد. برای این مسافت طولانی که حدود 460 کیلومتر است اتوبوس اگر کولرش درست باشد وسیله راحت تر و مطمئن تری است.

راننده و کمک راننده فارسی نمی دانستند و سید میان سالی که عراق را نسبتا خوب می شناخت دست و پا شکسته مفهوم را می رساند.
هم زبانی افغانی ها با ما و عدم برقراری ارتباط کلامی ما با عراقی ها با این که هم مذهب ما بودند نشان می داد بیش از یکسانی مذهب، زبان است که ملت ها را به هم نزدیک می کند. بی سبب نیست که بریتانیا وقتی سرزمین هندوستان را به استعمار درآورد تلاش کرد زبان فارسی را در آن جا از بین ببرد. اگر صدام هم فارسی زبان بود خود را بخشی از فرهنگ و تمدن پارس می پنداشت و به فرهنگ عربی وابستگی پیدا نمی کرد.
چند کیلومتر اول مقصد جاده خاکی بود و چون ماشین های عراقی رعایت نمی کردند خاک زیادی بلند می شد. در محدوده استان بصره چاه های متعدد نفت پیدا بود.
شهر بصره که مرکز استان بصره است با جمعیتی تقریبا یک میلیون نفر از نجف پیشرفته تر است. خیابان ها، مغازه ها و خانه ها اعم از نما و دکور شکل قابل قبولی داشتند. چند سال پیش که مهمانی فرانسوی داشتم و پیش از سفر به ایران به مراکش رفته بود در پرسش من درباره تفاوت ایران و مراکش گفت: در مراکش مردم به نمای بیرونی توجه بیشتری دارند و مردم ایران به نمای درونی و به نظر ایرانیان درون گرا هستند. این برون گرایی در بافت و معماری شهر بصره نیز نمود دارد.
رودخانه خروشان اروند از میان شهر می گذرد. پل بزرگی خاتم الانبیاء در بصره ساخته است که نامش نیز پل خانم است.
ظواهر شهر نشان می دهد بصره در مسیر رشد قرار دارد. ماشین ها اغلب آمریکایی بود اما یک تاکسی پراید زرد و یک پراید سفید هم  در بصره  دیدیم که در َحال رفت و آمد بودند.
از بصره که خارج شدیم تا نزدیک های نجف بیابان خشک قابل مشاهده است.
سید از مداح مشهدی درخواست کرد مداحی کند و مداح که دفترش را پیدا نمی کرد  دوستان تقاضا کردند من نوحه بخوانم. ابتدا چاووش خوانی کردم و سپس دو نوحه بوشهری خواندم. مداح مشهدی هم سپس مرثیه خوانی کرد.
نزدیک به اذان مغرب، راننده رادیو عراق را روشن کرد که تلاوت قرآنی به سبک حجازی   پخش می کرد. به تلاوت سبک ولحن قاری که در منطقه دشتی نیز مورد استفاده قرار می گیرد و پرهوادار  است تا پایان با دقت گوش گرفتم.
در مسیر بصره تا نزدیک نجف به گفته راننده فقط یک موکب وجود دارد. موکب بزرگ پرترددی بود اما رعايت بهداشت ضعیف بود. من شام نخوردم و سه دانه رطب و یک سیب شستم و خوردم. جاده اگر چه اتوبان بود اما رانندگی عراقی ها بی حساب و قانون بود. قبل از نجف موکب ها دائر شده بود و افرادی نیز در حالت پیاده روی اربعین دیده می شدند. حدود 12 به نجف رسیدیم.

شناسه خبر : 10698
تاریخ : 1402/6/8 17:53:54
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/0yec74
نویسنده خبر :
X

🔶سهیلا سلطانی
🔹 روزنامه نگار | مدرس
🔹 کارشناسی ارشد مدیریت دولتی  دانشگاه هرمزگان
🔹 لیسانس اقتصاد دانشگاه خلیج فارس
🔹 سردبیر  دریاکنار
🔹 کاندیدای ششمین دوره شورای شهر بوشهر
🔹 عضو صندوق هنر وزارت ارشاد
🔹 عضو هیات موسس انجمن خبرنگاران و روزنامه نگاران استان بوشهر

 
 
برچسب ها #اربعین #خاطرات #عشق و عقل

نظرات

1
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.
  • شیرکانی
    1 سال قبل

    تنها کسی که واقعیت رو گفته ....همه یه مدینه فاضله درست کردن