.jpeg)
پس از پایان جنگ نیز، مردم با کمترین امکانات و اختلافنظرها، در کوتاهترین زمان ممکن، برای بازسازی کشور و حفظ آرامش، دست به دست هم دادند. این وحدت گرانسنگ، بدون شک بزرگترین سرمایه ملی ماست.
اکنون اما پرسش اساسی این است:
آیا مسئولان کشور میتوانند این وحدت را حفظ و هدایت کنند؟
آیا این همبستگی مردمی در ساختارهای رسمی کشور نیز بازتاب خواهد یافت؟
یا همچنان شاهد ادامه همان روندهای گذشته خواهیم بود که در آن، یک طیف خاص از تمام امتیازات برخوردار است و سایر اقشار و جریانها به حاشیه رانده میشوند؟
مردم ایران انتظار دارند که وحدت و همدلی، فقط شعار نباشد یا تنها در دوران جنگ معنا پیدا نکند. وحدت واقعی زمانی تحقق مییابد که در نهادهایی چون مجلس، قوه قضاییه، صدا و سیما، شورای نگهبان، مجلس خبرگان و حتی در ساختار نظامی کشور، عدالت، تنوع فکری و مشارکت فراگیر اقشار مختلف جامعه دیده شود.
همه جریانها و احزاب باید سهمی عادلانه در مدیریت کشور داشته باشند. اگر این مشارکت فراهم نشود و مسیر گذشته ادامه یابد، در عمل، وحدت به پدیدهای فصلی و غیرقابل اتکا تبدیل خواهد شد.
نباید وحدت تنها برای دوران جنگ ارزش داشته باشد، بلکه باید در ساختار مدیریتی کشور نیز جاری و ساری گردد.
در غیر این صورت، نبودِ چنین وحدتی، بهتر از تداومِ ظاهری و بیریشه آن خواهد بود.
درد همان است، و درمان نیز همان:اجرای عدالت، احترام به حقوق مردم، مشارکت واقعی همه اقشار و گروهها در اداره کشور، و پرهیز از انحصارگرایی. مفهوم پایه پایداری هر کشوری راستی و وحدت احزاب و مردم می باشد.
نظرات
0