
اما در کمال تأسف و شگفتی، هنوز طنین دلنشین کلام رهبری در گوش جانها ننشسته بود که نغمهای ناساز، از حنجرهای آشنا، خارج شد. جناب آقای حمید رسایی، در موضعگیری بلافاصله خود، نهتنها از این دعوت به وحدت استقبال نکردند، بلکه با اصرار بر "انتقاد از اقدامات غلط رئیس جمهور" و حتی کشاندن پای مقایسههای سخیفی چون تشبیه دکتر پزشکیان به بنیصدر، آب سردی بر شعلههای امید وحدت پاشیدند.
این رفتار، بیش از آنکه انتقادی خیرخواهانه و سازنده باشد، بوی تخریب عامدانه و گریز از فرمان ولی امر را میدهد. آیا در شرایطی که رهبر انقلاب صراحتاً بر حمایت و همدلی تأکید میورزند، اینگونه موضعگیریها، مصداق "مخالفخوانی" آشکار نیست؟ آیا دغدغه واقعی ایشان، اصلاح امور و خیرخواهی برای نظام است یا اصرار بر مواضع شخصی و خطکشیهای سیاسی که جز تفرقه حاصلی ندارد؟
سوابق جناب آقای رسایی، گواه روشنی است بر رویکردی که همواره در تقابل با دولتهای مستقر، به هر بهانهای، عَلَم انتقاد و بلکه تخریب را برافراشته است. این رویه، که در برهههای مختلف تاریخ معاصر کشورمان، به جایگاهها و افراد مختلفی آسیب رسانده، امروز نیز به جایگاه خطیر ریاست جمهوری و سکاندار اجرایی کشور نشانه رفته است. در حالی که دغدغه اصلی مردم، حل مشکلات معیشتی، اقتصادی و اجتماعی است، این نوع موضعگیریها، جز افزودن بر التهاب فضای سیاسی و منحرف کردن اذهان از مسائل اصلی، ثمری ندارد.
باید از خود پرسید: آیا این "انتقاد" از سر دلسوزی است یا تلاشی است برای تثبیت موقعیت و تداوم نقشآفرینی در فضای سیاسی، حتی به قیمت نادیده گرفتن مصلحت نظام و فرمان رهبری؟ آیا آن کسی که خود را در صف اول ولایتمداری میداند، نباید بیش از دیگران، پیرو فرمان رهبرش باشد؟
این حقیر،به عنوان یک شهروند دغدغهمند، نه تنها موضعگیری اخیر جناب آقای رسایی را در تضاد با روح وحدتبخش کلام رهبری میدانم، بلکه آن را تلاشی مذموم برای ایجاد شکاف و تضعیف رئیس جمهور منتخب در بزنگاهی میبینم که کشور بیش از هر زمان دیگری به همافزایی و همدلی نیاز دارد. باشد که همگان، به جای نغمههای ناساز، برای ایجاد وحدت نظام اسلامی، همنوا شوند و این بار را از دوش مردم و دولت بردارند.
عبدالرضا جاودان
نظرات
0