گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
کابوس آب
نسیم خنکی لای شاخه‌های درخت نارنج می‌رقصید؛ همان نارنجی که عطر شکوفه هایش مژده آمدن بهار را می‌داد. شاخه‌ها آرام تکان می‌خوردند گربه خاکستری، زیر سایه‌ اش لم داده بود. انگار صدای جیک‌جیک گنجشک‌ها را گوش می‌کرد، چشمی هم به ماهی‌های تُپُل مپُل توی کاسه داشت.

لیلا خانم، با عصبانیت سیر و فلفل قرمز را ریخت توی هاون کوچک و شروع کرد به کوبیدن. زیر لب یه چیزایی می‌گفت که فقط خودش می‌شنید. ماه منیر، عروسش، یه لبخند زد و با خودش گفت: “مادر شوهر که عصبی می‌شه، انگار آتیش به جونش میفته، تند و تند کاراشو ردیف می‌کنه.” بوی سیر داغ و سبزی سرخ‌شده، نشان می‌داد بساط قلیه ماهی داره جور می‌شه. پیرزن با سلیقه، مقنعه‌شو دور سرش پیچیده بود؛ سنجاق روی سرش زیر نور آفتاب برق می‌زد. همان‌طور که ماهی‌ها را با زردچوبه و نمک مزه دار میکرد از عروسش پرسید: “ ماه منیر، نگفتی امروز نوبت آب محله مون بودِ یانهَ؟ منبع هم که خالی شده؟” دوباره شیر آب را باز کرد، اما فقط یه صدای “هووووف” ازش دراومد؛ انگار نه انگار، که این نه لوله آبِ . کتری آب کنارش رو برداشت و یه مقدار آبی روی دستای چروکیده‌ش ریخت و بعد، دو تا دونه خرما به تَمــری که توی کاسه خیسانده بود اضافه کرد و شروع به چنگ زدنش کرد. منیر میدانست که فوت کوزه گری * یه قلیه ماهی خوشمزه در دستهای هنرمند لیلا خانوم است همچنان که با دقت نگاه میکرد رو به مادر شوهرش کردو گفت: “چاره‌ای نیست مادر، باید بگیم تانکر برامون آب بیاره.” لیلا خانم یه آهی کشید و به ظرف‌هایی که روی سینک تلنبار شده بود نگاه کرد و گفت: “آخه اینم شد زندگی این چه بساطیه که برای مردم پهن کردند؟ هر دفعه کلی پول آب میدیم که همیشه هم نداریم، هزینه تانکر آب هم که دیگه قوز بالا قوزه. تعطیلات عیده، مهمون میاد، بی‌آبی هم شده یه دردسر.” صدای بسته شدن در حیاط که معمولا باز بود، خبر از اومدن یه نفر می‌داد. پرویز، پسرش، توی چارچوب در ایستاد در دستانش سبدی پر از کنارهای درشت سرخ و نارنجی و زرد و سبز کلکسیون زیبایی از رنگها را ترسیم میکرد سبد را به دَست همسرش منیر داد و گفت: “ننه، بو قلیه ماهی همه کوچه رو برداشته! امروز به آقای احمدی قول دادم ناهار قلیه ماهی بوشهری مهمون من باشن.” ننه یه لبخندی زد و گفت: “قدم مهمون روی چشم.” گربه همچنان زیر درخت با بقایای آشغال ماهی کلنجار می‌رفت. صدای منیر پیچید که: “آب وصل شد!” قدم مهمون‌ها خیره.....

 

 هلنا سعادتمند

-نکات و راهکارهای ظریف آشپزی را اصطلاحا فوت کوزه گری میگویند

شناسه خبر : 19974
تاریخ : 1404/1/5 11:40:59
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/QZ3Cv3
نویسنده خبر :
X

🔶سهیلا سلطانی
🔹 روزنامه نگار | مدرس
🔹 کارشناسی ارشد مدیریت دولتی  دانشگاه هرمزگان
🔹 لیسانس اقتصاد دانشگاه خلیج فارس
🔹 سردبیر  دریاکنار
🔹 کاندیدای ششمین دوره شورای شهر بوشهر
🔹 عضو صندوق هنر وزارت ارشاد
🔹 عضو هیات موسس انجمن خبرنگاران و روزنامه نگاران استان بوشهر

 
 
برچسب ها #هلنا سعادتمند

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.