مردها میترسند زنها به آنها بخندند. زنها میترسند مردها آنها را بکشند .(مارگارت اتوود)
طبق يافته هاي مطالعاتي يكي از بارزترين خشونتها در جامعه امروزي، خشونت عليه زنان است. بارداري، تحصيلات عاليه و دسترسي به منابع مالي و استقلال اقتصادي و كسب درآمد، زنان را در مقابل سوء رفتار و خشونت حفاظت نمي كند. حتي در مواردي، زنان تحصيل كرده و داراي استقلال اقتصادي بهاي بيشتري بابت خشونت مي پردازند كه از نظرها( به خاطر آموزش غلط فرهنگ هیس دخترها فریاد نمیزنند در کودکی) پنهان است. پزشكي قانوني از جمله مراجع مهمي است كه روزانه با شكايت زناني كه از ايراد ضرب و جرح توسط شوهرانشان شاكي هستند مواجه مي باشدبا توجه به آخرین آمار این مرجع در معاینهها رقم15 هزار و764 چیزی معادل 96 درصد همسرآزاری و خشونت علیه زنان ثبت شده است.با مریم 27 ساله که باوجود تحصیلات و استقلال مالی در ماه هفتم بارداری قربانی خشونت خانگی شده به گفتگو مینشینم.
به سختی روی صندلی فلری، پزشکی قانونی مینشیند.عینک دودی بزرگ را که برای پنهان کردن هاله بنفش زیر چشم زده برمیدارد.اشک درچشم روشنش موج میزند.
«همسرم مهندس ایتی تو بانک خصوصی مشغول کار.سر هیچ دعوا راه میاندازد و کتک میزند»
میپرسم.
« چرا زودتر شکایت نکردی؟»
لب خشک و پوستهپوسته شدهاش کمی کش میآید و دندان های سفید و ردیفش میدرخشد.
«شکایت کردم چند بار»
«خب»
زهر خند میزند و قطره اشکی در چال گونهاش جا خوش میکند.
«دیگه یواشتر میزنه»
با چشم های درشت شده نگاهش میکنم.
«راستش شاهد میخواستن.نداشتم.حالا هم با این وضعیت و حرف مردم...»
گوشیش برای بار چندم زنگ میخورد.جواب نمیدهد.
بلند میشود.دست ظریف و استخوانیش میلرزد.سمت در پا تند میکند.دنبالش میروم.التماس میکند.چیزی نگویم.مبادا از به خانه برگشتن منصرف شود.با چشم فقط میپرسم .
«خودش بود»
پیامک تهدید مردش را جلوی رویم میگیرد.
«اقدامی کنی ایندفعه سرت رو میزارم رو سینهت »
مریم یکی از هزاران قربانی نادیده گرفتن و خاک خوردن لایحه منع خشونت علیه زنان است.
برای دانستن نظر و راهکار این معضل جهانی گپوگفتی داشتم با:
سرکار خانم طیبه رضایی شورکی، حقوقدان و مدرس دانشگاه
با در نظر داشتن این اصل که جرم قتل همیشه تابعی از بقیه جرایم است پس زمانی که آمار جرایم بالا میرود آمار قتل هم به تبع ان بالا می رود و در جرم قتل باید فعالیت دستگاههای اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی و اقتصادی و حتی سیاسی کشور را هم موثر بدانیم .در قتل های خانوادگی و خشونت علیه زنان و در اصل همسر کشی به طور معمول میتوان رفتار قتل را واکنش فرد در برابر یک بن بست دانست که برای رهایی از آن راهی جز برگشت یا خراب کردن و نابود کردن ندارد و با تاثیرات جوامع از تکنولوژی و فضای مجازی و ماهواره و تلویزیون و از بین رفتن مفهوم خانواده ، از بین رفتن قبح خشونت علیه خانواده مفهوم قتل در ذهن افراد ساده و قابل پذیرش شده است و این معضل خود در کنار مشکلات روانشناسی و ژنتیکی افراد باعث افزایش قتل های خانوادگی شده است .در این دو پرونده با توجه به اینکه قاتلین وکلای دادگستری بودند باید در مورد این موضوع که آیا وکیل بودن و آشنا بودن به قوانین با توجه به مفهوم عقلانیت کیفری مجرمین ، تاثیری در وقوع جرم داشته است یا نه؟ آیا وجود مواد قانونی مانند ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی که قتل در فراش را برای همسر مجاز میداند تاثیری در وقوع این گونه قتل ها دارد یا نه؟که این مسائل خود جای بسی تامل و بررسی دارد.
سرکار خانم زهرا قدسی، حقوقدان،کنشگر اجتماعی، فعال حوزه زنان، مدرس دانشگاه
زنان و کودکان از آسیب پذیرترین اقشار جامعه بوده و نیازمند وضع قوانین و مقررات حمایتی خاص می باشند.
به دلیل عدم اهتمام کافی و شایسته از سوی قوای سه گانه کشور و در راس آن قوهء مقننه به لحاظ مسامحه در وضع و تدوین قوانین حمایتی و بازدارنده حوزه زنان و کودکان، قوهء قضائیه از نظر تساهل در پاسداری از کیان جامعه و مغفول ماندن وظایف اصلی مدعی العمومی و..... متعاقبا قوهء مجریه همه روزه شاهد انتشار اخبار تکان دهنده ای از جرایم علیه اقشار مذکور و رواج خشونت های خانگی به اشکال مختلف هستیم.
انتظار می رود اصلاح ساختار حمایتی کشور از خانواده به سرعت معمول گشته و نظم و امنیت داخلی که امنیت خانواده از اهم موارد امنیتی می باشد تامین گردد.
شعار زدگی درد پنهان جامعهء ماست. از سویی داعیه دار گسترش خانواده و تشویق به فرزندآوری هستیم و از سوی دیگر با بی کفایتی و تساهل و تسامح قادر به حفظ جمعیت کنونی و تامین امنیت و آسایش خانواده ها نیستیم.
سرکارخانم آذر فرهادی، ارشد بالینی و دارای کلینیک مشاوره
علل زیادی میتواند عامل خشونت ها باشد.
علت اصلی خشونت خانگی میتواند آسیب های دوران کودکی هر فردی باشد و مهم نیست که آن فرد پرخاشگر وکیل باشد یا وزیر و یا یک کارگر زیرا پرخاشگری در وی بعنوان یک ویژگی رفتاری از دوران کودکی نهادینه شده و در ناخودآگاه او ثبت شده و در یک موقعیت ممکن است بروز کند و فرد دست به اقدامی خشونت آمیز بزند.
موقعیت پیش آمده باعث ایجاد احساس شدید ناخوشایندی در فرد پرخاشگر می کند که فرد را از شرایط کنترل درونی خارج کرده و بصورت یک تکانه انفجاری بروز میکند و منجر به اقدامی مثل قتل میشود و اما خاک خوردن لایحه منع خشونت علیه زنان و کودکان می تواند به دلیل عدم پیگیری و عدم مطالبهگری زنان جامعه ما در به ثمر رسیدن آن باشد..
وقتی زنان ما خود منفعل هستند نمیشود انتظاری داشت که مردان کاری برای جامعه زنان انجام دهند.
پس مطالبهگری و پیگیری مصرانه گروه زیادی از زنان از همه قشر های جامعه به ویژه زنان فرهیخته میتواند نتیجه بهتری را رقم بزند.جامعه در تقویت رفتارهای خشونت آمیز موثر میباشد و مفاهیم و ارزش ها باید درست تعریف گرد.
وقتی در جامعه به رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان ، لقب مردانگی ندهیم و غیرت را به کنترلگری و ضرب و شتم معنا نکنیم و در سیستم خانواده دختران و پسرانمان را با مفاهیم و ارزش های حمایتگری و احترام و ارزشمندی آشنا کنیم و بعنوان پدر و مادر و مسئول در جامع به دو جنس زن و مرد و پسر و دختر اهمیت دهیم ، جامعه در کاهش خشونت میتواند اثر گذار باشد..
سرکار خانم الهه آبادهای، عضو انجمن روانشناسی ایران و عضو سازمان نظام روانشناسی
یکی از علل اصلی خشونت خانگی می تواند خشم نهادینه شده در دوران کودکی فرد باشد که باتوجه به موقعیت پیش آمده، فرد کنترل درونی خود را از دست داده و مرتکب چنین رفتاری شود و از علل دیگری که می توان به آن اشاره کرد فرهنگ جامعه می باشد که تاثیر بسزایی در این گونه خشونت ها داشته ، می توان چنین استنباط نمود که نابرابری جنسیتی محصول یک نظم اجتماعی دیرپا و یک جهان بینی است که در ذهن سلطه گر و قربانی ریشه دوانده و طبیعی انگاشته شده و از طریق فرآیند تاریخی ماندگار شده است و امروزه همه ما براساس آن عمل میکنیم.وضعیت اقتصادی و اجتماعی یک جامعه هم از دیگر عواملی است که خشونت های خانگی را افزایش داده، در واقع مشکلات مالی بصورت پرخاشگری جسمی و رفتار خارج از کنترل بروز مییابد ، این مسئله به ویژه در هنگام رکورد اقتصادی شدید، حتی برای افرادی که در حالت عادی قادر به کنترل رفتارهای منفی خود هستند هم ممکن است مشاهده شود..
از دیگر عوامل افزایش خشونت های خانگی می توان به نوع روابط در خانواده ،مصرف الکل و مواد مخدر و... هم اشاره کرد. اطلاع افراد از حقوق خود و گزارش نکردن خشونت ها هم یکی دیگر از مهمترین عوامل افزایش خشونت خانگی محسوب میشود.
راهکار
ابتدایی ترین راهکار موجود می تواند آگاهی بخشی رسانه ای در این زمینه (حقوق فرد و میزان پیگیری مراجع قانونی)باشد...
جامعه در تقویت رفتارهای خشونت آمیز موثر می باشد و مفاهیم و ارزش ها باید درست تعریف گردد.
وقتی در جامعه به رفتارهای خشونت آمیز علیه زنان ، لقب مردانگی ندهیم و غیرت را به کنترلگری و ضرب و شتم معنا نکنیم و در سیستم خانواده دختران و پسرانمان را با مفاهیم و ارزش های حمایت گری و احترام و ارزشمندی آشنا کنیم و بعنوان پدر و مادر و مسئول در جامعه به یک برابر به دو جنس زن و مرد اهمیت دهیم ، جامعه در کاهش خشونت می تواند اثر گذار باشد.
علل خاک خوردن لایحه
عدم مطالبه گری افراد ، مردسالاری جامعه و پذیرش و طبیعی انگاشتن از سمت افراد قربانی
آقای دکتر علی نوری، جامعهشناس و مدرس دانشگاه
طبق تعریف سازمان ملل متحد، خشونت علیه زنان عبارت است از هرگونه رفتار خشن وابسته به جنسیت که آسیب جسمی، جنسی یا روانی همراه با رنج زنان را موجب شود. خشونت های خانگی دارای انواع زیر است: 1. خشونت جنسی: این خشونت ممکن است در حیطه زندگی خصوصی، زناشویی و خانوادگی اتفاق بیفتد و به صورت هایی از قبیل الزام به تمکین از شوهر، علیه زن اعمال شود. 2. خشونت جسمی (فیزیکی): نوعی اقدام فیزیکی برای آسیب رساندن، ترساندن یا کنترل کردن همسر است. 3. خشونت روانی: رفتار خشونت آمیزی که شرافت، آبرو، اعتماد به نفس زن را خدشه دار می کند.4. خشونت مالی: در بسیاری از نقاط جهان، زنان به کار رایگان مشغولند و تأمین مالی آنان از سوی مردان، سخاوت مندی مردان دانسته می شود. لذا حاصل کار آنان به صورت رایگان توسط مردان تصاحب می شود و اگر مورد حمایت همسر خود قرار نگیرند، ادامه زندگی آنان به مخاطره می افتد. 5. خشونت اجتماعی: به ممنوعیت ملاقات زن با دوستان و آشنایان اشاره می کند. 6. خشونت عاطفی: شامل کوتاهی در برآوردن نیازهای فیزیولوژیک است. 7. خشونت کلامی: رفتار خشنی که مرد در گفتار خود نسبت به زن اعمال می کند.
نگرش، باورها و الگوهای فرهنگی از مهم ترین عوامل ساختاری زمینه ساز تقویت چرخه های خشونت علیه زنان است. در ایران، خشونت های فیزیکی، عاطفی و روانی مانند توهین، استفاده از الفاظ نامناسب، تحقیر و ... رواج دارد. درباره علل خشونت خانگی در ایران دیدگاههای مختلفی مطرح شده است. براساس نظریه جامعه پذیری جنسیتی، فرآیند جامعه پذیری در خانواده، الگوی روابط بین زن و مرد را درونی کرده و به فرزندان انتقال می دهد؛ مطابق این الگو، از زنان تصویری آرام، مطیع و عاطفی و از مردان تصویری مستقل، توانا و مصمم ترسیم شده است. همین نگاه و رویکرد، از عوامل دائمی شدن سلطه مرد و مطیع بودن زن است. براین اساس، درجاتی از خشونت مرد، طبیعی و متعارف تلقی می شود، اقتدار و نظارت مرد بر رفت و آمد و کردار زن، نماد حفظ کیان خانواده و جامعه شناخته می شود. براساس نظریه یادگیری اجتماعی بیش تر کنش های انسان ها با مشاهده و در خلال فرآیند الگو سازی یادگیری می شوند. افراد با مشاهده ی رفتار فرد دیگر و پیامدهای آن، تجارب رفتاری را درونی می کنند. به اعتقاد باندورا، فرزندان از والدین خود یاد می گیرند که چگونه خشونت بورزند. لذا افرادی که در خردسالی خشونت را در خانواده تجربه می کنند یا شاهد آن هستند، به احتمال زیاد در بزرگ سالی آن را به کار می گیرند. هم چنین ، بین میزان برخورداری از منابع قدرت و اعمال خشونت و کنترل بر رفتار طرف مقابل، رابطه آشکاری وجود دارد. بر این اساس، زنانی که از تحصیلات بالاتر، شغل بهتر و درآمد بیش تری برخوردارند کم تر مورد خشونت قرار گرفته اند..
آقای محمدجعفر آبادهای،سرهنگ بازنشسته، کارشناس جنایی
عوامل اقتصادی
فقر و بیکاری: مشکلات اقتصادی میتواند استرسزا باشد و فشارهای اقتصادی موجب خشونت خانگی شود. بیکاری یا ناتوانی در تأمین نیازهای اساسی خانواده ممکن است باعث عصبانیت و رفتارهای خشونتآمیزمفاهیم نادرست از قدرت و سلطه: در برخی جوامع، مفهوم نادرست از «مردانگی» و «قدرت» ممکن است باعث شود برخی مردان به خشونت خانگی روی آورند تا خود را مسلط نشان دهند..
پذیرش اجتماعی خشونت: در جوامعی که خشونت خانگی به نوعی نرمالیزه یا پذیرفته شده است، ممکن است افراد به راحتی از خشونت به عنوان راه حلی برای مشکلات خانوادگی استفاده کنند..ساختارهای خانوادگی و نابرابریها: در برخی جوامع، نقشهای جنسیتی ثابت و نابرابریهای اجتماعی باعث میشود که زنان بیشتر در معرض خشونت خانگی قرار گیرند سکوت زنان و بردباری آنها در برابر خشونت نه تنها از شدت رفتارهای خشن و توهینآمیز نمیکاهد، بلکه موجب تداوم اعمال انواع و اقسام خشونت از سوی مردان میشود و بر این باورند.
در نهایت همهی متخصصان این حوزه متفقالقول برای جلوگیری از خشونت های کلامی، جنسی، حقوقی، مالی، روانی، فیزیکی خواستار آموزش و آگاهی زنان و مردان درباره حقوق زنان و به ثمر نشستن لایحه منع خشونت که بیش از ده سال در انتظار تصویب روی میزهای بهارستان در حال خاک خوردن است، میباشند.
نظرات
0