
حمید زارعی عزیز، ادیبِ فرهیخته و ریشهدار، الماسِ درخشان ملی فرهنگ و ادب، سلام.
نام تو تا همیشه بر تارک فرهنگ و ادب و سیاست استان خواهد درخشید. تو نشان دادی هر کجا که مدیریت بر عهده گرفتی، موفق بودهای و توانستهای به بهترین نحو از عهدهی رسالت خویش برآیی. آنجایی که سخن از اعتلای فرهنگ و ادب به میان آمد، تو بودی که با تلاشهای بیوقفهات، نوری به تاریکیها تاباندی. آن هنگامه که وارد گود سیاست شدی و مردم ناراحت از وضع موجود را با زبان ادبی و گویش خوش دشتی امیدوار کردی و به آوردگاه انتخابات کشاندی، نام تو درخشانتر از همیشه در آسمان امید و آرزوها قرار گرفت.
هرچند رفتنت را فقدانی بزرگ میدانم، اما امروز میخواهم رفتنت را تحسین کنم. تو با تعهد و پشتکار، بارها و بارها نشان دادی که از پیگیری عمیق اندیشهها و آرای بزرگانی چون ملاصدرا دریغ نکردی و آنها را به جوانترها منتقل کردی. مطالعهی اسفار اربعه ملاصدرا به وسع توان من، به من آموخت که چگونه باید فلسفهی زندگی را جدی گرفت و در تلاش برای ساختن آیندهای بهتر برای کشورم و فرهنگ آن، ثابت قدم بود.
و اما بعد... اول به خودم، بعد به دیگران… خود کرده را تدبیر نیست یا بهتر بگویم، از ماست که بر ماست. آنان که در رأس ادارهها و سازمانها در شهرستان، جلسات تبلیغاتی برای رقیبان دولت برگزار میکردند و ادارههای شهرستان را هفتهها تبدیل به ستادهای انتخاباتی برای رقبای دولت پیروز کردند، تا با این اقدامات دیگران را فریب دهند و موجب تثبیت صندلیشان شوند، در خواب هم نمیدیدند که با شکست، حقیقتاً راحتتر میتوانند ثبات پیدا کنند.
واقعیت این است که ما باید از گذشته بیاموزیم و بر آنچه که به ما آسیب رساند، تأمل کنیم. باید آغازی نو بسازیم و به جای رقابتهای ناسالم، در پی وحدت و همگرایی برای رشد و بالندگی فرهنگ و ادب کشورمان باشیم. بیتردید، تنها در سایهی همدلی و همافزایی است که میتوانیم به آبادانی و پیشرفت دست یابیم و نام تو را بهعنوان یکی از پیشگامان این حرکت جاویدان نگه داریم.
به امید روزهایی بهتر برای فرهنگ و ادب، و افتخار به نام تو، حاج حمید عزیز.
نظرات
0