
.....تا به آنجا پیش رفتیم که براق حاجب حکومت قراختاییان یا همان سلسلهی قتلغ خانی را در کرمان تاسیس کرد.
غیاثالدین خوارزمشاه به براق پناه برد. مادرش را جهت تحکیم روابط به عقد براق درآورد. مدتی به قریهالعرب برای تفریح و شکار رفت، اما علیه میزبان خود با برادر براق همدست شد.
این اتحاد به گوش براق رسسد. او چنان آشفته و خشمناک شد که ابتدا برادر خائنش را به قتل رساند. سپس زه کمان را به گردن شاهزادهی خوارزمی انداخت. فریادهای غیاثالدین، مادرش را بیطاقت کرده، برای کمک به تالار عمارت رفت، اما براق به او هم رحم نکرد.
براق بیرحمانه تمام همراهان غیاثالدین، از نوکران و آشپزها گرفته تا زنان و کودکان، را به دست جلادان سپرد و نفس ستاند.
این خوشخدمتی و فرمانبرداری به مذاق خان مغول؛ اوگتای قاآن شیرین نشست. اوگتای او را در امارت کرمان باقی گذاشت.
حاجب نه تنها کرمان را به دست آورد، بلکه هر آنچه از غیاثالدین بود را طبق یاسای چنگیز خان به دست آورد، از جمله همسر زیبا و اهل علم او، هلال خاتون که از این به بعد او را با نام ترکان خاتون میشناسیم.
ترکان به همسری براق درآمد. این ازدواج سیزده سال و تا زمان مرگ براق دوام آورد.
اما مرگ براق اینگونه بود که او با علاءالدین محمود اتابک یزد به اختلاف افتاد. به حوالی یزد لشکر کشید. خوشبختانه این غائله قبل از شروع خاتمه یافت.
در پی این اتفاق ماموران اوگتای از او برای فتح سیستان یاری خواستند. او پاسخ داد؛ بیکمک سرداران مغول سیستان را خواهد گرفت.
براق فرزندش، رکنالدین خواجه مبارک را به دربار اوگتای فرستاد. خود به سمت سیستان راهی شد، اما دست اجل مهلت نداد. او را بعد از مرگ در گنبد سبز واقع در محلهی ترکآباد کرمان به خاک سپردند.
بعد از مرگ براق، مغولان فرزندش رکنالدین خواجه را بر امارت کرمان گذاشتند. رکنالدین عدالتپیشه بود و طرف رعایا. همزمان با مغولان، دست دوستی به طرف خلیفی عباسی در بغداد دراز کرد. این ارتباط سرش را به باد داد.
قطبالدین محمد؛ پسر برادر براق، جانشین پسرعمویش شد. او بیوهی عمویش، ترکان خاتون که زنی فهمیده و قدرتمند بود به همسری خویش برگزید. در چگونگی ازدواج این دو، شبهه وجود دارد.
جمع این وقایع ترکان خاتون را به سمت سرنوشت عجیب خود از بردگی به حاکمی مقتدر شدن سوق داد.
ادامه دارد......
نظرات
0