لطفاً خودتان را معرفی کنید.
بنام خدا و با سلام و درود به ارواح طیبه شهدا، ابوالقاسم محمدزاده هستم متولد 1343 مشهد. از دوران راهنمایی به طور پراکنده شروع به خلاصه نویسی کتابهایی که می خواندم نمودم و نتیجه ای خلاصه نویسی ها و انس با کتاب در انشاهایی که می نوشتم نمود پیدا کرد. و در دوران هنرستان بعنوان خبرنگار ماهنامه صنعت مستقل شروع به فعالیت نوشتاری و گزارش نویسی کردم. پس از پیروزی انقلاب اسلامی بطور جدی وارد کارفرهنگی شدم و اولین نمایشنامه رادیویی ام را سال 1362 نوشتم که توسط جناب بختیاری در رادیو خراسان تدوین و اجرا شد. 

از آثار ارزشمندتان بگویید.
چند کار پژوهشی در حوزه تاریخ اسلام انجام دادم که بهترینش مجموعه 5 جلدی "ارتباطات و مخابرات" از صدر اسلام تا جنگ تحمیلی است. 
سال 1382 هم کتابی با نام "نغمه های شهادت" را تالیف و تدوین کردم که مجموعه از شعرهای آیینی و مذهبی متناسب با دفاع مقدس است که بخشی از کتاب سرودهای خودم می باشد و توسط انتشارات ستاره ها به چاپ رسیده است. 

به عنوان یک نویسنده، تعریف شما از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس چیست؟
جنگ تحمیلی یکی از حوادث تاریخی و لاینفک تاریخ شفاهی این کشور و این ملت است که سرشار از ارزش های دینی، اخلاقی و اوج ایثار و استقامت آنهاست. ارزش هایی که نشئات گرفته از ارزش های دینی و ملی ماست. 

اگر خودتان به جبهه نرفته بودید باز در این حوزه قلم می‌زدید؟
ببیند من هم جزئی از همین ملت هستم. فردی از مردم ایران که حب وطن، ارق ملی مذهبی دارم. اگر جبهه نرفته بودم قطعا به پاسداشت مقام آنهایی که از وطنم، از سرزمینم دفاع کرده اند در حد بضاعتم کاری می کردم که قدردان ایثار، شجاعت، استقامت و مردانگی آنهایی رفتند و در جنگ حضور داشته اند باشم. 

از نقش بسیج مردمی در جبهه حق علیه باطل بگویید؟
بسیج ایده حضرت امام خمینی (ره) بود و به تدبیر رهبر کبیر انقلاب اسلامی توان بالقوه آحاد مردم را تبدیل به بالفعل کرد. به تدبیر امام از همان ابتدای پیروزی انقلاب که هنوز ساختار و سازمان قوای نظامی کشور به ثبات نرسیده بود، امنیت، حفاظت و آرامش محله و اماکن عمومی و حساس کشور را به نیروهای مردمی سپردند و فرمودند :"کشوری که بیست میلیون جمعیت دارد بایستی بیست میلیون نظامی داشته باشد" که هسته اولیه ارتش بیست میلیونی تشکیل شد و در 5 آذر 1358 با فرمان حضرتش بسیج مستضعفین تاسیس گردید و مایه خیر و برکت برای کشور و مردم گردید و در دوران دفاع مقدس بیشترین نیرویی که از اقشار مختلف اجتماعی در جبهه ها حضور همین نیروهای مردمی و بسیجیان عزیز بودند. از همین خراسان (رضوی، جنوبی و شمالی) بین 300 تا 350 هزار رزمنده بسیجی به جبهه ها اعزام شدند که بزرگترین اعزام سپاهیان حضرت محمد(ص) و سپاهیان حضرت مهدی (عج) از نظر آمار جمعیتی اعزام نیرو به جبهه های نبرد حق علیه باطل بودند. 

شما چه زمانی به جبهه اعزام شدید؟
سال 1358 در قالب طرح هجرت به عنوان نیروی بسیجی برای انجام کارهای فرهنگی به کردستان رفتم و حدود دوماه در دیواندره مستقر بودم. بار دوم سال 1359 از طرف واحد فرهنگی بسیج منطقه 1 مشهد به سنندج اعزام شدم که به دلیل درگیری های سنندج از آنجا برگردانده شدم و جند روزی بیشتر رفت و برگشتم طول نکشید اما سال 1360 ماموریتی 15 روزه برای کار تبلیغی رفتم و سال 1361 حدود سه ماه در شهر بانه و نزدیک به دوماه رابط فرهنگی سپاه و دفتر امام جمعه پیرانشهر بودم و در چند عملیات پاکسازی کردستان بعنوان نیروی فرهنگی _تبلیغی مشغول خدمت شدم و سرانجام سال 1362 به عنوان نیروی فنی و مخابراتی به تیپ ویژه شهدا رفتم و تا پایان جنگ تحمیلی در یگان‌های مختلف انجام وظیفه کرده ام که حدود 63 ماه طول کشید. 

یکم از خلوص رزمنده‌‌ها و معنویتی که در  جبهه موج می‌زد بگویید؟
خلوص و معنویت رزمندگان در عرصه دفاع مقدس جزو لاینفک خصوصیات آدم هایی بود که در دوران جنگ در جای جای جبهه ها حضور داشتند. باید آدم با آنها زندگی کند تا این موضوع را از نزدیک لمس کند. عامل نظامی و تجهیزات در کنار معنویت و خلوص و توکل نیروها عامل پیروزی نظامی می شود. این خلوص در ایثارها و نوع دوستی نیروهای رزمنده دیده می شد. 
معنویت در نمازهای جماعت، نمازهای شب، دعاهای توسل و شبهای عملیات خودش را نشان می داد و نمود پیدا می کرد. 

آیا با زنده شدن خاطرات آن روزهای جنگ موقع نوشتن، از لحاظ روحی بهم نمی‌ریزید؟
اگر راستش را بخواهم بگویم بهم می ریزم. خیلی وقت ها که سراغ آلبوم عکس هایم می روم یا دفترچه های خاطراتم را مرور می کنم افسرده می شوم، افسوس می خورم به آن حال خوبی که در جبهه ها داشتیم. گریه می کنم برای دوری از رفقایی که باهم بودیم و در کنارم شهید شدند و از قافله آنها جاماندم. این بهم ریختگی و افسردگی باعت می شود که خانواده آلبوم عکس و دفترچه های خاطراتم را از دست رسم دور کنند.

توصیه شما به نسل جدید که تصویر ذهنی کمرنگی از جنگ تحمیلی و خاطرات مرتبط با آن دوران دارند چیست؟
نسل جوان باید با شهدا مانوس شوند و سیره شهدا را با مطالعه زندگی نامه، شرح شجاعت ها، معنویت ها، اختراعات و ابتکارات، خلاقیت ها، اخلاقیات وآداب و سنن آنها را در زندگی روزمره شان جاری و ساری کنند. حضور در اردوهای راهیان نور بهترین فرصت برای پیوند نسل کنونی با دفاع مقدس است. بابت اطاله کلام و طولانی مطلب پوزش می طلبم و تنها باید گفت؛
باید کاری کنیم که خداوند راضی باشد و شهدا نگاهشان را از ما نگیرند و آن حماسه ها و آن روزها در جامعه و تاریخ این کشور ماندگار شود و سیره شهدا الگویی برای رسیدن به ذات اقدس الهی و مسیر الی الله باشد. شما را به خدا می سپارم و آرزوی سربلندی اسلام و مسلمین و رسیدن پرچم انقلاب به دست صاحب اصلی اش امام زمان (عج) را دارم.برای همین هروقت شروع کردم خاطرات خودم را بنویسم ناتمام رهایش کردم. بابعضی خاطرات می خندم، با بعضی بغض می کنم و جاهایی گریه به سراغم می آید.

خاطره‌ای از دوستی که به شهادت رسیده، یادکنید.
لحظه لحظه آن روزها خاطره است. آموزش، اعزام، تقسیم نیروها، رفت و آمدها، عملیات ها و... خاطراتی است که در ذهن و جانم نقش بسته و با آنها زندگی می کنم. شهدا جای خود دارد. مگر می شود آنها را فراموش کرد. ناصر کاظمی را مگر می توانم فراموش کنم که وقتی تیر خورد و شکمش را با چفیه بسته بودند و می گفت؛ "مرا به حال نشسته تو آمبولانس بگذارید که نیروها ببینند من هنوز زنده ام تا روحیه آنها حفظ شود" . مگر محمود کاوه و شجاعت و حرفهایش را می شود فراموش کرد که وقتی به می گفتند؛ پناه بگیرید می گفت؛ "اگر فرمانده ای بنشیند، نیرویش دراز می کشد"، در مقابل دشمن می ایستاد تا نیروهای تحت امرش روحیه استقامت داشته باشند یا وقتی که شهیدعلی اصغر اخلاصی آخرین لحظه های حیات دنیوی اش را تجربه می کرد، می خندید تا روحیه بچه هایی که شاهد آخرین نفس کشیدن هایش هستند حفظ شود. 

از آن‌جا که شعر و دلنوشته هم در رزومه ادبی خود دارید، چند بیت دلی برای ما زمزمه کنید.
یاد آن روزهای خوب بخیر
جبهه بودیم و جنگ می کردیم 
در دل شب و خلوت سنگر 
درد و دل با تفنگ می کردیم 

واکنش شما و دوستان به صلح‌نامه ۵۹۸چه بود؟
پذیرش قطعنامه ضربه سختی به روحیه رزمندگان اسلام کرد. روز سختی بود. با چه سختی ها و اهدا چه خونهایی از تن جوانان این مرز و بوم دشمن از خاک وطن بیرون رانده شد و دشمن و استکبار جهانی را سرشکسته و مایوس کرده بودیم. امید داشتیم با شکست صدام و رژیم بعث راه کربلا باز شود و با افتخار و سربلندی در صحن و سرای آقا امام حسین (ع) نماز بخوانیم. اما قبولی قطعنامه خستگی و آلام سال‌های جنگ را برتن مان نشاند. پیام امام و جام زهری که فرمانده و رهبرمان نوشید خونجگرمان کرد. راهی تهران شدیم که اعتراض کنیم اما بازهم پیام آرامش بخش امام آرام مان کرد. و درد و داغ این قطعنامه را برایمان قابل تحمل کرد. از میانه راه برگشتیم و در همان سنگرهای که بودیم گوش به فرمان نشستیم. اما سوختیم و ساختیم. 
 
اولین اثر شما در زمینه دفاع مقدس کدام است و کدام اثر شما در این حوزه با استقبال زیادی از سوی مخاطبان مواجه شده است؟
راستش این را باید از مخاطبین پرسید. شاید اولین شماره گاهنامه موج زنده را که سال 1384 منتشر کردیم بیشترین بازخورد را داشت که پس از آن بالغ بر 5000 قطعه عکس یادگاری و دنیایی خاطره برای مان ارسال کردند که ماحصلش کتاب "قلب عملیات" شد. 

انتظار شما از دستگاه های فرهنگی، در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهادت چیست؟
متاسفانه فعالیت های فرهنگی در زمینه دفاع مقدس شایسته این هشت سال جنگ و دفاع مقدس مان نیست. حتی به تعداد روزهای جنگ کتاب تالیف نشده، به تعداد ماه‌های جنگ یادواره و بزرگداشت برگزار نشده به تعداد شهدا که جای خود دارد. واقعا کم کار شده، حتی عملیات‌های که انجام شده تبیین نشده، باز خوانی نشده و واقعیت آنها تبدیل به کتاب نشده. در جنگ دوم خلیج فارس که صدام به کویت حمله کرد، نیروهای نظامی کویت حتی 8 ساعت در مقابل نیروهای صدام مقاومت نکردند و به راحتی نیروهای عراقی تا مرکز کویت پیش رفتند و بعد از سقوط صدام کویتی ها بیش از 800 عنوان کتاب برای کشورشان نوشتند. خراسان در دوران پس از پیروزی انقلاب و طی حوادث کردستان و دوران دفاع مقدس   حدود 23 هزار شهید تقدیم انقلاب و اسلام کرده است که از این جمعیت آماری حدود 400 فرمانده گروهان به بالا، فرمانده گردان، فرمانده تیپ، فرمانده لشکر هستند که به درجه رفیع شهادت نائل گشته اند و تنها 187 عنوان کتاب قصه سرداران خراسانی نوشته شده است. البته برای بعضی از شهدا یک تا چندین کتاب نوشته شده که بیشتر موردی و سفارشی است و خیلی ها موازی کاری است. بودجه های فرهنگی برای هر سازمان، اداره و هر نهادی در بودجه های سالیانه آنها دیده شده اما مدیریت واحدی برای شهدا و ک از برای شهدا وجود ندارد. هر اداره برای خودش کار می کند، ارشاد، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ، سازمان فرهنگی هنری شهرداری، معاونت فرهنگی هنری سپاه، حوزه های نمایندگی ولی فقیه، اداره کل حفظ و نشر ارزش های دفاع مقدس مجموعه هایی هستند که جزو وظایف سازمانی شان هست که در حوزه دفاع مقدس، و شهدا کار و فعالیت انجام بدهند و یاری گر کنگره سرداران شهید استان باشند که در انجام ماموریتش موفق باشد. اما با موازی کاری ها و کارهای انفرادی کاری شایسته در فراخور شهدای استان و نقش خراسانی که نیروهایش در بدو پیروزی أنقلاب، کردستان و دفاع مقدس بیشترین آمار جمعیتی رزمنده و تیپ و لشکر را در دفاع مقدس داشته اند انجام نشده است.از این تعداد بالا، فرمانده‌گردان، فرمانده تیپ، فرمانده لشکر هستند که به درجه رفیع شهادت نائل گشته اند و تنها 187 عنوان کتاب قصه سرداران خراسانی نوشته شده است.