
مراسم عزاداری محرم امسال، همزمان با بحران اقتصادی و جنگ ۱۲ روزه، شکوه و شور خاصی داشت. هیئتها شلوغتر بودند، مداحیها بلندتر، و اشکها روانتر. اما چیزی در دل این همه شلوغی گم شده بود: صدای خود مردم.
در همین روزها، رئیسجمهور در سفر به استان اردبیل جملهای مهم گفت:
"درسی که جنگ ۱۲ روزه به ما داد، این بود که باید هوای مردم را داشت و خدمتگزاری به آنها را با جان و دل پذیرفت."
(خبرگزاري صدا وسيما – 14 تير 1404)
سخنی درست، اما بارها شنیدهشده. مردمی که سالهاست هزینه مقاومت را پرداخت کردهاند، اکنون با گرانی، فشار معیشتی و بیپاسخماندن مطالباتشان مواجهاند. "هوای مردم را داشتن" امروز دیگر با شعار محقق نمیشود؛ بلکه نیازمند تصمیمهای سخت، شفاف و عملی است.
در این میان، رهبر انقلاب با حضور خود در مراسم عزاداری، پیام روشنی از «پایداری» دادند. اما آیا مسئولان اجرایی نیز همانقدر در میان مردم هستند؟ آیا گریه برای حسین(ع) کافی است، وقتی یتیمان امروز در صف نان خشک ایستادهاند و سفرهها روز به روز کوچکتر میشود؟
عاشورا، سکوت یا فریاد؟
اگر عاشورا تنها به نوحههای بلند، پرچمهای سیاه و خیمههای اشک ختم شود، بدون آنکه ظلم روز را ببینیم و صدای بیعدالتی امروز را بشنویم، آیا واقعاً راه حسین(ع) را رفتهایم؟ چرا از تریبونهای عزاداری، فریاد علیه سوءمدیریت، فساد، تبعیض و رانت به گوش نمیرسد؟
رئیسجمهور از "محلهمحور شدن برنامهها" گفت. اما محلهها امروز پر از سوالهای بیجواباند.
در محلهها نان گران است، اجارهبها بالا، مدرسهها فرسوده، و دارو نایاب. آیا مدیران حاضرند برای یک شب، بهجای حضور در ردیفهای اول عزاداری، به خانهی یک کارگر یا بازنشسته بروند و از دردهای واقعی بشنوند؟
به قلم: ثلاله قنبری
کارشناس ارشد مدیریت کسب و کار
نظرات
0