
تا به آن جا پیش رفتیم که شاه شجاع کرمان را محاصره کرد.....
محاصرهی کرمان نه ماه به طول انجامید. شاه هیچ دستاوردی در فتح آنجا به دست نیاورد. پس دو پهلوان به نامهای "پهلوان علی مزینانی" و "پهلوان تاجالدین خرم" را نزد پهلوان اسد برای مذاکره و تسلیم او فرستاد.
پهلوانان قاصد به پهلوان اسد قول مساعدت دادند که اگر تسلیم اوامر شاه گردد، از گناهش چشمپوشی شده و مردم میتوانند رنگ آرامش و آسایش ببینند. پهلوان اسد که از درد مردم، خطر گرسنگی و قحطی بیمناک بود، پیشنهاد صلح را پذیرفت. قرار بر این شد پسر و بردار پهلوان اسد برای تضمین صلح و پایان قیام به دربار آلمظفر بروند.
مذاکرات تقریبا به مرحلهی خوب و پایانی رسیده بود که شاه شجاع نامهای برای بیگی؛ همسر پهلوان اسد فرستاد. محتوای نامه این بود؛ اگر بیگی در شکست و قتل پهلوان اسد یاری رساند، بعد از پیروزی، شاه او را عقد کرده و به حرم خویش راه میدهد. شاه شجاع بسیار نیکوچهره بود و طمع خاتون را در به دست آوردن آن تحریک کرد.
بیگی از جلالالاسلام؛ طبیب پهلوان اسد کمک خواست. طبیب به او سمی داد که ابتدا به "پهلوان علی سرخ" از نزدیکان پهلوان اسد خوراند. یک روز طول کشید تا سم اثر کند. طولانی شدن اثر سم، ترس انتقام قبل از مرگ پهلوان اسد را به جان بیگی انداخت. پی راه حل دیگری به نقیبی متروک پشت حمامی رسید که پهلوان اسد هفتهای یک بار به آنجا میرفت. تنها عدهای خاص از بزرگان، از جمله بیگی از این نقیب آگاهی داشتند. این نقیب که به دیوار شهر راه داشت، توسط ماموران حکومت کرمان پاسبانی میشد.
بیگی ماموران نقیب را با پول و هدیه تطمیع نمود. ماموران نقیب را رها کرده و به ماموران شاه شجاع سپردند. در روز موعود، پهلوان اسد شخصی را به حمام میفرستد تا از آماده بودن حمام مطلع شود. شخص مذکور متوجه تغییر ماموران نقیب شد، قصد داشت به پهلوان اسد اطلاع دهد که او را تعقیب کرده و کشتند. بعد به پهلوان اسد و همراهانش در راه حمام حمله بردند. به جز پهلوان اسد که خنجری داشت، همراهان همگی دست خالی بودند، خیلی زود از پای درآمدند. و اینگونه طومار قیام سربداری به نام "پهلوان اسد خراسانی" در کرمان پیچیده شد.
نظرات
0