متن کتاب در مورد باورهایی است که خیلی هایشان ریشه در فرهنگ ما دارند . در عروسی ها ؛ عزا ؛ قحط سالی ؛ تولد فرزند و در عید نوروز خیلی آداب و باورهایی داریم که نسل به نسل برایمان ارث رسیده است. این مجموعه به زبان ساده و صمیمی با انتخاب تیتر " مادر شوهرم می گفت " به رشته تحریر در آمده است.
چند نمونه فولکلور از متن کتاب،
مادر شوهرم می گفت:
《 ببین عروس گلم بچه ای که خوشگل و زیبارو به دنیا می آمد و احیانا پسر بود می گفتند " بعد از خودش صاحب خواهر می شود " اگر بچه دختر زیبایی نمی شد می گفتند " بچه بعد از خودش یک پسر کاکل زری می شود " 》 《 ای مادر شوهر جان مگر برای پدر و مادر فرق می کند بچه پسر یا دختر ؛ زشت و زیبا باشد ؟! باید با نگاه والدین به بچه ها نگریست . که جز زیبایی چیزی نمی بینند ؛ زیبایی در اخلاق و کردار است 》 《 یک چیزی بپرسم عروس ! توجه کردی نسل بشر رو به زیبایی ظاهری می رود ! 》
《 دقیقا مادر شوهر جان ! البته اگر پا تو کفش خالق نکنند ! منظورم را که می فهمید ؟...》《 چی بگم ؟! 》.
مادر شوهرم می گفت:
《بالای سَر بچه ای که تازه به دنیا آمده است نباید گوشت خام بیاورید .اعتقاد داریم در این صورت سرش در بدنش محکم نمی شود و مدام چرخ می خورد . 》
《 آهان همان که می گوییم " باشی آخینیر ! 》《 برای محکم شدن سر و گردن بچه به مادرش آبگوشت گردن گوسفند را می خورانند 》 《 ای مادر شوهر جان احیانا می دانید گوشت کیلویی چند است ؟! 》مادر شوهرم می گفت:
《 روی سَر زن حامله کمی نمک ریز می ریزند ، البته معمولاً با نمکدان این کار را می کنند ، طوری که خودش نباید بفهمد ؛ اعتقاد داریم اگر دستش را به سمت سرش برد به معنی این است " موی بلند " یعنی نوزاد دختر خواهد بود و اگر به لب و دهانش برد به معنی " سیبیل " است یعنی بچه پسر خواهد شد . 》
ریشه در فرهنگ ها دارد .
مادر شوهرم می گفت:
《 اگر به انگشتتان یک زگیل اندازه نصف عدس در آمد ؛ چند دانه گندم را دور زگیل چرخانده و بگویید " اَسخَم-مَسخَم- زمخَم-زمخبیلا-پوف " آن دانه های گندم را زیر درخت خاک کنید . اعتقاد داریم بعد از چند روز زگیل خود به خود خواهد افتاد 》فقط معنی آن " پوف " را فهمیدم ولاغیر !
نظرات
0