به حاشیه رفتن آموزش و پرورش موضوع جدید و منحصر به این دولت نیست، هرچند به عللی در حال بحاشیه رفتن بیشتر است که معرفی و انتخاب وزرای آموزش و پرورش این دولت، مشت نمونه خروار است. این مسئله پس از کرونا و نیز با محدود شدن منابع مالی دولت، تشدید هم شده است.
بودجه کلی این وزارتخانه مطابق اعلام مسئولان آن ۲۴۲ هزار میلیارد تومان در سال ۱۴۰۲ است که فقط ۲۱ ٪ نسبت به سال گذشته افزایش یافته است، درحالیکه میزان تورم سال گذشته بیش از ۴۷ ٪ است، بهعبارت دیگر به قیمت ثابت حدود ۲۵ ٪ از بودجه آن کم شده است، درحالیکه کل بودجه دولت بیش از تورم افزایش یافته و دولت نیز مدعی است فروش نفت به روزی ۱/۶ میلیون بشکه رسیده و طبعاً کمبود بودجه وجود ندارد، هرچند مسئله اصلی آموزش و پرورش در ایران فقط بودجه نیست، بلکه رویکردی است که بر آن حاکم است نه فقط بر آن، و فضای کلی جامعه موجب شده است که تعداد زیادی از تحصیل باز بمانند که مطابق آمار بیش از ۶٪ دانشآموزان است، ولی مهمتر از این تعداد بازماندگان، افت کیفیت آموزش و پرورش است که نتایج آزمونهای بینالمللی آن را ثابت کرده است.
در این میان، بخشی از مردم که متوجه وضعیت غیرقابل قبول این ساختار آموزشی شدهاند، تمام کوشش خود را معطوف به این نکته میکنند که هزینه تحصیل فرزندان خود در مدارس غیرانتفاعی را بپردازند. هزینهای که به نسبت سنگین است و برای هشت ماه آموزش تا حدود ۴ تا ۹ میلیون تومان در هر ماه نیز میرسد که برابر حداقل دستمزد کارگر است.
چرا مردم این مبلغ را میپردازند؟ به این علت که آموزش کالا و خدمت مصرفی نیست، بلکه مهمترین شیوه سرمایه گذاری برای آینده فرزندان است، پس تفاوت شدید در سرمایهگذاری برای آموزش فرزندان موجب افزایش شکاف طبقاتی و حتی فرهنگی در نسل آینده خواهد شد. ریشه عدالت را باید در برابری نسبی خدمات آموزش جستوجو کرد.
هرگونه نابرابری در آموزش با یک فاصله زمانی به نابرابری اقتصادی و اجتماعی منجر میشود و با توجه به ساختار موجود کشور به افول بیشتر کیفیت آموزشی و گریز از تحصیل منجر میشود. بهویژه آنکه تحصیلات و آموزش در سطوح پایین و عمومی ارزش افزودهای برای رقابت در کسبوکار ندارد و آموزش های سطح بالا نیز نیازمند سرمایهگذاریهای خصوصی و کلان هستند.
تقریباً میتوان با اطمینان اعلام کرد که قریب به اتفاق مسئولان سابق و لاحق از سطح مدیرکل و حتی رئیس اداره به بالا فرزندانشان را در این مدارس ثبتنام میکنند و خیالشان از آینده تحصیلی آنان راحت است و این ریشه فاجعه آموزشی در ایران است.
آنچه نوشته شد، کلیاتی از وضع آموزش و پرورش ایران است، باید مسئله آموزش و پرورش را به عرصه عمومی آورد و کارشناسان به تحلیل نقاط ضعف آن بپردازند. ادامه این وضع قطعاً به ناکجاآباد ختم خواهد شد./هم میهن
نظرات
0