گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
باید دود چراغ بخوری، باید زحمت بکشی، باید تلاش کنی.
گفت و شنود صمیمانه با سرکار خانم زهراغفاری نویسنده ،نمایشنامه نویس،معلم و قاری قران

لطفا یه بیوگرافی مختصر بفرمایید?

به نام خدا،زهرا غفاری هستم.  اهل قلمم. از بچگی ،از زمانی که خودم رو شناختم اهل نوشتن بودم. خاطره ،دلنوشته ،شعر ،داستان،نمایش نامه و... معلم مقطع ابتدایی بودم وبودن در این حیطه باعث می شد نمایش نامه در این مقطع بنویسم وبا بچه ها کار کنم وکارهای خودم را روی صحنه ببرم. تازمانی که باز نشست نشدم ،هیچ اقدامی برای چاپ نوشته هایم نکردم.شرایطش فراهم نبود. فقط در طول خدمتم کتاب شعری برای کودکان نوشتم واونو به چاپ رسوندم .کتاب شعر من اسمش قصه های شیوا وداداش ( مصطفی)بود که فرزندان من بودند وبه لطف خدا هستند. یادمه در دوران مدرسه ودانشگاه تربیت معلم نوشته هایی رو که به کلاس ارائه می دادم سخت مورد تشویق قرار می گرفت. سال ۱۳۶۹ داستان بلندی در مورد زندگی یک خانم معلم که توی روستا زندگی وکار می کرد نوشتم ،که به مرحله ی کشوری راه پیدا کرد. سال ۱۳۹۷ بعداز باز نشستگی اوقات فراغتم بیشتر شد ودر انجمن های  شعر وداستان شرکت کردم. واولین رمانم را که چند سال پیش نوشته ولی هنوز هیچ اقدامی برایش انجام نداده  بودم ،به چاپ رساندم. وبعد از آن چند داستان  دیگر  هم چاپ کردم. یکی از انجمن های ادبی ای که در آن شرکت می کردم انجمن ادبی قرن نو به مدیریت سرکار خانم هما ایرانپور بود که به واسطه ی محبت ایشان به انتشارات شاولد معرفی شدم. وچند کتاب مشترک وچند کتاب مستقل را به چاپ رساندم.یکی از کتاب های  مستقلم که چندوقت پیش به لطف  وهمت جناب آقای اصغر فرهادی مدیریت محترم انتشارات شاولد به دستم رسید "تا عطر بودنت" نام داشت.   
البته ناگفته نماندفکر می کنم، به کانال های خلق ونقد  داستان ،در ایتا که ملحق شدم ،در پیشبرد نوشته هایم در داستان ،مخصوصا داستان کوتاه بسیار موثر بوده است.

 

از آثار ارزشمندتان بگویید؟ 

هر کس هر اثری خلق کند به نظر خودش خیلی ارزشمند هست اگر چه یک دوبیتی باشد. کار نویسندگی سخت است .از عشق وعلاقه واستعداد ،گذشته تلاش وزحمت می خواهد.تا بخواهی کتابی را به چاپ برسانی. بیشتراز ده پانزده بار باید داستانت را بخوانی تا کاری تمیز وبدون غلط تحویل دهی .به قول قدیمی ها خم رنگرزی که نیست .برای هر کتابی  ،باید دود چراغ بخوری ،باید زحمت بکشی ،باید تلاش کنی . با اینحال وقتی کتابت از زیر چاپ در می آيد وبه دستت می رسد ودوباره می خوانی، باز هم جسته گریخته  در آن اشتباهاتی پیدا مي کنی. آن وقت به این فکر می کنی که خدایا خواننده ی کتاب من چه فکری  در مورد ویراستاری کتاب  می کند. پس هر اثری از هر کسی که خلق می شوددر جایگاه خود ارزشمند است. من هر کتابم را به نوعی دوست دارم . 
 از طرفی هم مخاطبان وخوانندگان کتاب هایم باید روی نوشته های من ارزش گذاری کنند. باز خورد خوانش آنها معرف ارزش آثار بنده هستند. ونقد ونظر آن ها،  به من در  نوشتن وچاپ کتاب های بهتری کمک خواهند کرد . 

 

از مسیر آموزگاری، قاری قران و مداحی اهل بیت تا نوشتن برایمان بگویید؟

ازابتدا در همه ی مسیر ها به طور جداگانه قدم گذاشته و تا آن جایی که توان وتوفیق داشته ام پیش رفته ام .  واز خدا می خواهم تا انتها در این مسیر ها بمانم.  اکنون  رسما آموزگار نیستم ولی مربی کلاس های قرآن مسجد ومنزل می باشم. مداحی اهل بیت یا تلاوت قرآن هم جایگاه خود را دارد . نوشتن هم برایم از جایگاه ویژه خود برخوردار است. وپرداختن به یکی باعث نمی شود که از دیگری غافل شوم.وهمه ی این ها را مد یون لطف ورحمت پروردگار ودعای پدر ومادرم  می باشم.هذا من فصل ربی

 

ژانر مورد علاقه خانم غفاری؟

ژانر مورد علاقه ام موضوعات خانوادگی ،آسیب های اجتماعی وروان شناسی است.در  دنیایی قرار گرفته ایم پراز مشکلات ،پراز آسیب، خانواده ها دغدغه های زیادی در زندگی دارند.یک مورد آن  تربیت فرزندان می باشد . این روز ها اکثر پدر ومادر ها سواد دارند،اما روش های بر خورد ورویارویی با فرزند مشکل دارشان را نمی دانند.وبا برخوردهای تند ونامناسب باعث اتفاقات نا خوشایندی می شوند. یک نویسنده ی خلاق که در حیطه ی روان شناسی وسیب های اجتماعی تحصیل کرده است ، می تواند با ارائه ی روش های مختلف برخی مشکلات این جامعه ی کوچک را حل کند.

 

سوژه و ایده های شما از کجا می آیند؟

اطراف ما پراز سوژه وایده هست. هر مکانی که قدم می گذارم توصیفش توی ذهنم جان می گیرد.
مثلا الان که اینجا در منزل نشسته ام ، طوطی زیبایی که روبرویم در قفس  بازی می کند را برای خودم تصویر سازی می کنم.که اگر بخواهم داستانش را بنویسم چگونه فضایش را وصف کنم
رنگش ،شکلش،رفتارهایش ارتباطش با آدم هایی که اطرافش هستند،جزییاتی هستن ،که قابل بیان می باشند. قابلیت تصویر سازی دارند.

 

کدام کتابتات را بیشتر دوست می دارید؟ چرا؟

همه ی کتاب هایم را دوست دارم .چون در همه ی آن ها به نوعی زن ،مهربانی اش  ،گذشتش،لطافتش ،رنج هایی را که می کشد ، مادری اش، مظلومیت ومعصومیتش را به تصویر کشیده ام...در کتاب " تا عطر بودنت" ایثاروگذشت وفداکاری زنی را می بینیم که در کنار یک جانباز اعصاب وروان  به زندگی می پردازد.

 

رمان افسانه به چه چیزی می پردازد؟

در این رمان زندگی دختری را مطالعه می کنیم که درس معلمی خوانده،پدری سنتی که اجازه نمی دهد دختر به روستای دور افتاده ای برود.اما افسانه با حمایت مادر بزرگش به روستا می رود .همین رفتنش به روستا باعث ازدواجش با مدیر مدرسه می شود و پس از مدتی منجر به جدایی می گردد.واین درست در زمانی است که افسانه می فهمد حامله است. به خاطر پدر کارش را رها می کند ومجددا ازدواج می کند با مردی که مادری مستبد وخودخواه دارد. با اینحال به اتفاق همسر ومادرهمسرش وفرزندی که اکنون سه ساله هست به مشهد می‌رود ودر حرم پسرش را به مادر شوهر می سپارد تا برود حرم زیارت کند وتوی همین فاصله در شلوغی حرم بچه گم می شود.و پس از بیست ….

 

با توجه به شغل شریف و همراه بودن با نسل جدید چه توصیه ای برای کتاب خواندن و خلاق شدنشان دارید؟

متاسفانه نسل جدید هیچ علاقه ای به خواندن کتاب های کاغذی ندارند .اصلا علاقه به خو اندن کتاب  ندارند.در حال حاضر نسل جدید به خواندن کتاب های صوتی رو آورده اند. البته من هم ،چون ، از آموزگاری فاصله گرفتم به بچه ها دسترسی ندارم .ولی می شود این فرهنگ را در مساجد وفرهنگ سراها وکتاب خانه ها پیاده کرد.حتی برای خانواده ها فرهنگ سازی کرد .

 

برای نوشتن آداب خاصی دارید؟ مثلا سکوت یا مکانی خاص؟
خیر بنده قانون یا آداب خاصی ندارم . که مثلا بروم توی اتاق ،در را ببندم ودر سکوت مطلق مطلبی را بنویسم .در میان اعضای خانواده، هم زمان تلویزیون هم روشن است وطوطی کوچولویی هم که داریم مدام ،شیطنت می کند. لبه ی کاغذم را می جود، خودکارم را می کشد.بای اینکه به او توجه کنم،به صورتم نوک می زند .من ،اما تمرکز خودم را دارم وغرق نوشتن هستم وبه اطراف هیچ توجهی ندارم .حتی پاسخ برخی سوالات اطرافیانم را هم می دهم.اما آنچه را که باید بنویسم ،می نویسم وبرخی اوقات ،کاررا هم  تایپ  می کنم.

 

اگر به گذشته برگردید آموختن چه کاری رو اولویت قرار می دادید؟ 
اگر به گذشته بر گردم باز معلم می شوم. من عاشق شغلم بودم ،چون عاشق بچه ها ومعصومیت ومهربانی شان بودم .هم زمان با معلمی نوشتن را هم از سر می گرفتم،باز هم برای اهل بیت مولودی خوانی ومدیحه سرایی می کردم وباز هم قاری قران می شدم.درست در مسیری که آمده ام باز هم در همین مسیر گام بر می داشتم. از خدا می خواهم در مسیری که قرار دارم چراغ هدایتش را برایم روشن نگه دارد. 

 

اولین و آخرین کتابی که خواندید؟ا
اولین کتابی که خواندم در زمان کودکی ام بود واین کتاب ،داستان معروف سیندرلا بود .از پول روزانه وتو جیبی ام ،کتاب را از کتاب فروشی سر کوچه مان خریداری کردم وبیشتراز بیست بار کتاب را خواندم .دیگر حفظ حفظ بودم.  واز کتابم به شدت مراقبت می کردم .
در حال حاضر کتابی را که در حال مطالعه آن هستم کتاب مزرعه ی حیوانات نوشته ی جورج اورول هست که آقای احمد کسایی پور این کتاب را که چاپ سی وچهارم خود را می گذراند ترجمه نموده است.

 

آیا تا به حال شده زهرا خانم در ساخت و پرداخت شخصیتی آنقدر غرق شود که گاهی یادش برم او فقط یک خیال و ساخته خودش است؟
بله ، هر داستانی را که نوشتم ومی نویسم ،می شوم شخصیت اصلی کتابم .من تا مدتها با شخصیت هایی که خلق کرده ام ،زندگی می کنم . مثلا در کتاب کمی شبیه خدا چنان غرق شخصیت هانیه  می شدم که لحظه لحظه هایم در کتاب با او می گذشت. به نظر من این ها هنر نویسندگی ست که بتوانی در قالب شخصیت داستانت وارد شوی تا اثری ماندگار خلق شود.

 

از مشکلات چاپ و فروش کتاب؟
مشکلات که زیاد است .هفت خان رستم را که در حیطه ی چاپ وهزینه های زیادش می گذرانی وهفت خان رستم را رد می کنی ،حال تو می مانی ویک عالمه کتاب ونحوه ی فروش و بازاریابی  آن. برخی انتشاراتی ها توزیع وفروش کتاب را تقبل نمی کنند وبه عهده ی نویسنده می گذارند.حالا نویسنده چگونه بازاریابی کند ؟برخی  ناشران می گویند نشر وفروش کتاب به عهده ی نویسنده است وانتشارات هیچ مسئولیتی در قبال نشر ندارد.به مراکز پخش کتاب مراجعه کنید.به مراکز پخش کتاب که می روی می گویند ما از انتشارات کتاب خریداری می کنیم نه نویسنده .ای کاش معضل پخش وفروش کتاب حل می شد.

 

جیمز اسکات بل میگه، عاشقانه بنویس و مسئولانه ویرایش کن. چقدر با حرفشون موافق هستید؟
کاملا با حرف ایشون موافقم.نوشت عشق می خواهد.باید عاشق باشی تا بنویسی.باید عاشق نوشتن باشی تا استعدادت شکوفا شود وبعد تلاش کنی برای خوب تر نوشتن.
وقتی نوشتی ،بگذار مدتی بگذرد. بعد مثل یک معلم آن را تصحیح کن. ویرایش کن .غلط های املایی ،مفهومی ومضمونی اش را بگیر .ویک کار تمیز و زیبا تحویل بده .با احساس مسئولیت اثرت را غلط گیری کن. خیال کن انشای شاگردت را تصحیح می کنی.

 

تا به حال پیش آمده برای تحقیق در مورد مکان یا شخصی در داستان مجبور به سفر شوید؟

خیر برایم پیش نیامده است،اما اطلاعات  وعلومی را که نیاز دارم یا در اینترنت جست وجو می کنم ،یا کتاب هایی در مورد سوژه ام مطالعه می کنم یا از دوست وآشنا وکسانی که دانشش را دارند پرس وجو وتحقیق می کنم. متاسفانه سعادت دیدن سرزمین مقدس راهیان نور را نداشتم . اما با توجه به اطلاعاتی که از اطرافیان کسب کردم در کتاب "کمی شبیه خدا" هانیه را به شلمچه بردم .

 

جایگاه تخیل در نوشته های شما چقدر است؟
تخیل در پیشبرد داستان در موقعیت های مختلف کمک شایانی به نویسنده می کند. نویسنده نمی تواند به هر جایی سفر کند اما با قوه ی خیالش می تواند به تصویر سازی در داستان بپردازد.
خیال پردازی دهن را تقویت می کند.ذهن خلاق می شود وتصویر ایجاد می کند.فقط تصویر ظاهری نیست . در داستان "عصر روز بعد" با قوه ی تخیل حالات ورفتار یک بیمار شخصیت مرز را معرفی کرده ام. یا در کتاب" تا عطر بودنت"رفتارهای یک  جانباز اعصاب وروان را به تصویر کشیده ام.
 


سخن آخر؟

سخن آخرم در مورد عزیزانی است که به نویسندگی علاقه دارند. درست است که عشق وعلاقه در اولویت نوشتن هست .لازم است ولی کافی نیست. این علاقه باید هدفدار باشد .شرکت در کلاس های نویسندگی و یادگیری  فنون وعناصر داستان نویسی ،شعر ،نمایش نامه نویسی و….کمک بسیار زیادی به نوقلم ها می کند. شرکت در انجمن های ادبی هم بی تآثیر نخواهد بود. اگر مطلبی می نویسید ،حتما از کسی که در زمینه ی نقد اطلاعات کافی دارد بخواهید ،آن را به قول معروف، چکش کاری کند.
در انتها از سرکار خانم نرگس جودکی تشکر می کنم که با این مصاحبه ،شرایط معرفی بنده را فراهم کردند. برای ایشان ، بزرگواران اهل قلم آرزوی سلامتی، سربلندی وموفقیت دارم .   
            
            

شناسه خبر : 9081
تاریخ : 1402/4/3 15:10:42
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/k2TjrX
نویسنده خبر :
X

🔶نرگس جودکی
🔹کارشناسی حقوق
 🔹نویسنده
🔹کسب مقام دوم فراخوان توتم و
داستان برگزیده فراخوان نامه گشوده و در حال چاپ در مجموعه مشترک 
🔹برگزیده دوره اول جشنواره مانا وفراخوان ذکر خیر 
🔹برگزیده پنج مرحله فراخوان مجله موفقیت وکسب مقام اول وچاپ هر پنج داستانک در مجله موفقیت
🔹کسب مقام در جشنواره یوسف
🔹کسب مقام اول داستان انقلابی استان البرز
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی ملک الموت
🔹کسب مقام دوم در جشنواره ملی تحریر خیال
🔹کسب مقام اول در جشنواره ملی ذهن زرین
🔹کسب مقام دوم در جشنواره دلنوشته ای به سردار استان البرز واستان مرکزی و رادیو جوان
🔹عضو انجمن ادبی وهیت مدیره عصر جدید هشتگرد
🔹عضو انجمن ادبی سیمرغ و انجمن ادبی البرز
🔹کسب مقام دوم روایت عاشورایی از نهاد کتابخانه ها
🔹کسب مقام در چند نقد داستان کوتاه ودو کتاب ستاره ها می میرند و شهید مسیحی

 
 
برچسب ها #دریاکنار #نویسنده #قاری قران #مداح

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.