استاد تماری؛ "پائولو فریره" بوشهر
پائولو فریره که بود؟ پائولو فریره (تولد: 19 سپتامبر 1921 – مرگ: 2 می 1995) نظریه پرداز تعلیم و تربیت انتقادی، فیلسوف تربیتی و آموزگار برزیلی بود. |
مصاحبه نشریه دریاکنار با استاد تماری از فرهیختگان فرهنگی استان بوشهر:
- استاد تماری با توجه به اینکه شما به عنوان "پائولو فریره" بوشهر معرفی شدید لطفا جزییاتی از شخصیت پائولو فریره و الهام گرفتن شما از شخصیت آقای فریره چگونه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم، البته بنده در جایگاهی نیستم که اسم پائولو فریره را داشته باشم، در اوائل استخدامم در وزارت آموزش و پرورش (از سال 59-60 ش) مقاله ای از آقای فریره خواندم، ایشان یک معلم برزیلی بود که در زمینه آموزش افراد بی سواد در قرن بیستم قدم های بزرگی برداشت. ایشان توانسته بود در عرض مدت 45 روز 300 کارگر را باسواد کند و خواندن و نوشتن به آنها بیاموزد.
من هم وقتی شروع به تدریس ابتدایی کردم از خدای خودم خواستم که من را قادر سازد تا به بهترین نحو بچه ها را باسواد کنم و از پس این مسئولیت که آن را با اشتیاق بعهده گرفته بودم سربلند بیرون بیایم همانطور که پائولو فریره عمل کرده بود . "لَیسَ لِلاِنسانِ اِلّا ما سَعی"، انسان به هر چه می خواهد می رسد؛ به قول سعدی؛ "زکوشش به هر چه خواهی رسید".
- از ویژگی های حرفه ای آقای فریره که شما سعی کردید الگوبرداری کنید را مختصر شرح دهید؟
آقای فریره روانشناسی افراد را می دانستند و من هم سعی کردم بروم و بصورت آکادمیک در رشته روانشناسی کودک ادامه تحصیل بدهم ولی همزمان شغل تدریس را هم انجام می دادم.
همچنین سعی کردم آموزشم با اشیا و طبیعت و بصورت ملموس باشد نه صرفا آموزش انتزاعی. زیرا هر چقدر با چیزهای ملموس تر به کودکان آموزش دهیم بهتر یاد می گیرند. شبیه سازی را خیلی دوست داشتم و با نمایش پانتومیم خیلی چیزها را به بچه ها یاد می دادم. مثلا برای آموزش درس ریاضی به بچه ها یک دکان در کلاس شبیه سازی کردیم که بچه ها هر کدام با پولی که در دست داشت می توانست از آن خرید کند و طرف مقابل هم می بایست به او باقیمانده پولش را پس بدهد...
همچنین پس از ده سال که از خدمتم گذشت به این نتیجه رسیدم که با بچه ها بصورت گروهی آموزش را انجام دهم زیرا بعضی بچه ها که از بهره هوشی کمتری برخوردار بودند توسط بچه های دیگرِ کلاس طرد می شدند ولی وقتی بصورت یک گروه باشند دیگر تفاوت بین بچه ها معلوم نبود و بچه های با بهره هوشی کمتر نیز با روحیه بهتری می توانستند یاد بگیرند.
روش دیگر؛ ایجاد تفکر و اندیشیدن در بین شاگردان بود که با طرح بازی های هدفمند و خلاق، طرح معما، پازل و چیستان این کار را در کلاس انجام می دادم و خلاصه همه کارها را بصورت دانش آموز محور اداره می کردم.
- استاد از دیگر خصوصیات کلاس درس خود بگویید؟
با توجه به اینکه کلاس را بصورت دانش آموز محور اداره می کردم، پس از گذشت سالها کم کم دانش آموزان مسئولیت پذیری را یاد میگرفتند و رهبری کلاس را بعهده می گرفتند که باعث نظم بخشیدن به کلاسم بود.
زنگ بازی همیشه زنگ آخر کلاسم بود چون بچه ها زنگ های آخر معمولا از دقت و انرژی کافی برای یادگیری درسها برخوردار نیستند.
همیشه روی دستخط خیلی تاکید داشتم. الان دانش آموزان من که به مدارج بالا رسیده اند وقتی میبینمشان می گویند دستخطشان نسبت به بقیه هم دوره ای هایشان بهتر است. این یک مزیت است که در دوره آموزشی جدید به نام نمره زیبا نویسی ارزشیابی می شود که من در آن زمان جزو ارزشیابی های کلاسم بود.
به کوشش:
فاطمه شمسی
(کارشناس ارشد مدیریت صنعتی)
نظرات
0