داستانهایی با ژانر طنز تلخ اجتماعی که با قدرت نوشتار آقای مهذب چنان کشش و تعلیقی ایجاد شده است که خواننده را تا پایان داستان به پیش برده و در جایش میخکوب می کند. ایجاد شگفتی و فراهم کردن فضایی که در پایان داستان مخاطب را در معرض شوکی قرار میدهد که از آن غافل بوده، ترفندی است که باعث نمکین شدن و جذابیت داستان میشود. ایجاد ملاحت به واسطهی استفاده از پایانی غافلگیر کننده خاص داستانهایی است که آقای مهذب از آن تبعیت می کند؛ که در این میان می توان به داستان سنگ خدا اشاره کرد که خواننده ضمن پیگیری ماجرا در آخرین سطر داستان غافلگیر میشود که همین مطلب داستان را جذاب کرده است. از خصوصیات بارز آقای مصطفی مهذب، عدم توجه به نوع نگارش دیگر طنز نویسان است که سعی دارد با سبک و سیاق خود داستانی را خلق کند.
بریدهای از داستان «سقوط آزاد» از مجموعه داستان «سنگ خدا»
تا نیمهشب چندینبار قلیان چاق کردم و دست آقا و عموقدرت دادم و تا توانستم و از دستمان برمی آمد از خرید پرتقال تامسون، پسته خندان رفسنجان، شیرینی درجه یک، باسلوق مرغوب ملایر، تنقلات و موز لبنانی و هر آن چیزی که باب دندان عموقدرت و خانوادهی شریفش بود ، کوتاهی نکردیم. خدا من را بکشد اگر در حق این خانوادهی خونگرم از پذیرایی چیزی کم گذاشته باشم. عموقدرت تعریفش گل انداخته بود و شیر و پلنگ می کشت و ممدآقا هم با چنان ولعی به حرفهایش گوش میداد که انگار تا حالا همصحبتی نداشته است. عموقدرت که دود قلیان را حلقه حلقه از دهان و دماغش خارج میکرد گفت: «خب عزیزان حالا نوبهی اون هنریه که گفتم نشونتون میدم. حاضرید؟!» همه یکصدا فریاد زدیم: «بله... حاضریم...»
لینک تهیه کتاب؛ https://idpay.ir/mohazeb/shop/6
نظرات
0