گلچینی از فرهیختگان عرصه اطلاع رسانی بوده که در توسعه آگاهی عمومی ایفای نقش می نمایند
اخبار فوری
آخرین اخبار
آیت الله علوی بروجردی: مردم روحانیون را باعث و بانی مشکلات کشور می دانند، آیا باید آنها را بکشیم؟!
آیت الله علوی بروجردی گفت: کشور ما درگیر مشکلات اقتصادی است. بسیاری از مردم هم باعث و بانی این مشکلات را روحانیان می‌دانند و لذا به روحانیت نظر خوبی ندارند و حتی به ائمه علیهم‌السلام هم گاهی انتقاداتی دارند. اما آیا باید تک‌تک آن‌ها را بکشیم؟!

آیت الله علوی بروجردی در دیدار با شیخ هادی محمد اللواتی العمانی به تشریح مشکلات اقتصادی و معیشتی جامعه ایران و اثر گذاری آن بر دین گریزی مردم پرداخته است.

متن سخنان آیت الله سید محمدجواد علوی بروجردی در دیدار شیخ هادی محمد اللواتی العمانی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

تأکید حضرت علی علیه‌السلام در عهدنامۀ مالک اشتر بر رعایت حقوق بشر

فقه اسلامی برای انسان حقوق و کرامت قائل است. وجود مقدس امیرالمؤمنین صلوات‌الله و سلامه علیه، در عهدنامۀ مالک اشتر، به مالک تصریح می‌فرمایند شما که به مصر می‌روید، مردم آنجا دو دسته‌اند: «فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ: إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی الدِّینِ، وَإِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ».

«نَظِیرٌ لَکَ فِی الْخَلْقِ»، یعنی مثل شما مسلمان نیستند، اما مثل شما انسان هستند و صاحب حقوق‌اند. از نظر فقه شیعه، اگر کسی مسلمان نباشد، این‌طور نیست که در جامعۀ اسلامی و در جوامع غیراسلامی، هیچ حقوقی نداشته باشد. فقه همان طور که برای انسان مسلمان حقوق و کرامتی قائل است، برای افراد غیرمسلمان هم همین کرامت را قائل است. حضرت رسول صلوات‌الله و سلامه علیه پس از مهاجرت به مدینه، با دو قبیلۀ یهودی بنی‌نضیر و بنی‌قریظه که در مدینه بودند، مراوده و رفاقت داشتند؛ تا زمانی که آن‌ها مقابل پیغمبر ایستادند و جنگیدند. در چنین موقعیتی، هر انسانی از خود دفاع می‌کند؛ هر کس که باشد و پیرو هر عقیده‌ای که باشد. این مسئله‌ای جداست. پیامبر همچنین مسیحیانی را که خدمت ایشان می‌آمدند، تکریم می‌کردند.

 

صبر ائمۀ اطهار علیهم‌السلام در بحث و گفت‌ وگو با مخالفانشان

فراتر از همۀ این‌ها، ابن‌ابی‌ العوجاء، در اصطلاح امروزی، ماتریالیسم بود. او محضر امام صادق علیه‌السلام می‌رسید و تمام بحث‌های خداشناسی و رسالت را انکار می‌کرد و از حضرت سؤال می‌‌پرسید. امام صادق علیه‌السلام نه‌تنها با او تندی یا بی‌احترامی نمی‌کردند، بلکه با کمال حوصله حرف‌هایش را می‌شنیدند و پاسخ می‌دادند. حتی یک بار ابن‌ ابی‌العوجاء با هُشام‌ بن‌ حکم، که از شاگردان امام صادق بود و در علم کلام تبحر بسیاری داشت، شروع به بحث کرد و معمولاً در بحث‌ها سماجت نشان می‌داد. هشام عصبانی شد. ابن‌ ابی‌ العوجاء به او گفت: «من با استاد تو امام صادق ساعت‌ها جر و بحث می‌کنم، اما از ایشان یک بار عصبانیت ندیدم!» در طول تاریخ شیعه تا به امروز، رفتار مراجع و بزرگان این‌گونه بوده است و این خصوصیات ائمه در رفتارشان نمود دارد.

 

مروادۀ علمای شیعه با پیروان سایر ادیان 

علمای شیعه مانند شیخ طوسی و شیخ مفید در بغداد با سنّی‌ها محشور بودند. همچنین با مردم مسیحی و یهودی معاشرت داشتند. حتی در ایران، از قدیم تا به امروز، علمای شیعه با زرتشتیان هم‌نشین بوده‌اند. مرحوم آیت‌الله سید محمدرضا شیرازی امام جمعۀ کرمان بود. معروف است وقتی که ایشان از دنیا رفت، تعداد جمعیت زرتشتی که در تشییع جنازه‌اش شرکت کردند، بیشتر از افراد مسلمان بود؛ چون حرفش این بود که ما باید حقوق همه را حفظ کنیم و نباید بگوییم چون فلان کس زرتشتی است، حقی ندارد و حقوقش را ضایع کنیم.

ارامنه یک گروه مسیحی ایرانی هستند. زمانی که عثمانی‌ها به آن‌ها فشار می‌آوردند و آن‌ها را می‌کشتند، همان طور که شیعه‌کُشی می‌کردند، این ارامنه به ایران پناه آوردند. ایرانی‌ها و علمای شیعه با آغوش باز از این ارامنه استقبال کردند. ما باید با همۀ انسان‌ها مراوده داشته باشیم.

عشق و ارادت یهودیان بروجرد به مرحوم آیت‌الله بروجردی 

مرحوم آیت‌الله بروجردی مدت 15 سال مرجعیت عام دنیای شیعه و مدت 17 سال در قم اقامت داشتند. پیش از آن، ایشان 34 سال در بروجرد اقامت داشتند. یعنی ایشان 10 سال برای تحصیل اصفهان بودند، سپس 10 سال به نجف مشرف شدند. بعد از آن به بروجرد آمدند. و زمانی که در قم مریض شدند، ایشان را به تهران بردند. چه در دورانی که در بروجرد بودند و چه در دورانی که در قم بودند، ما شاهد و ناظر روش و رفتار ایشان با دیگران بودیم. مثلاً در بروجرد، از قدیم تا کنون، یهودیان بسیاری زندگی کرده‌اند و می‌کنند. عده‌ای از آن‌ها به اسرائیل مهاجرت کردند، ولی بسیاری از آن‌ها هنوز هم در بروجرد هستند. رابطۀ یهودیان با مرحوم آیت‌الله بروجردی به گونه‌ای بود که وقتی ایشان از دنیا رفتند، این یهودیان برای ایشان مجلس برگزار کردند و بیشتر از مسلمان‌ها عزاداری می‌کردند. چون آیت‌الله بروجردی در مدتی که در آن شهر بودند، اگر برای رفع اختلافی که یک طرف ماجرا یهودی بود به ایشان رجوع می‌کردند، ایشان هیچ وقت حاضر نبودند حق یهودی، اگر ذی‌حق است، ضایع شود. این مطلب را همه می‌دانستند. ایشان حتی دربارۀ نحوۀ برخورد مسلمان‌ها با آن‌ها حساسیت داشتند.

 

شرکت مرحوم آیت‌الله بروجردی در تشییع‌ جنازۀ یهودیان

در میان محلۀ یهودی‌ها و قبرستان آن‌ها، محلۀ مسلمان‌نشین بوده است. وقتی یک یهودی از دنیا می‌رفت، برای تشییع جنازه‌اش باید از محلۀ مسلمان‌ها رد می‌شدند. معمولاً بچه‌های مسلمان‌ها جمع می‌شدند و به جنارۀ یهودی سنگ می‌زدند. مرحوم آیت‌الله بروجردی چندین بار در مسجد سلطانی بروجرد، که الان مسجد امام نام دارد، این مسئله را تذکر دادند و مردم را نهی کردند. اما مردم اعتنا نکردند. ایشان تصمیمی گرفتند و به یهودی‌ها اعلام کردند که از این به بعد اگر کسی از شما فوت شد، به من خبر بدهید. وقتی به ایشان خبر می‌دادند، ایشان به محلۀ یهودی‌ها می‌رفتند و جنازۀ یهودی از دنیا‌ رفته را با مشایعت‌کنندگان تا قبرستان همراهی می‌کردند. لذا بچه‌مسلمان‌ها به احترام آیت‌الله بروجردی دیگر به جنازه سنگ نمی‌ زدند. یهودی‌های بروجرد به ما می‌گفتند مرحوم آیت‌الله بروجردی قدس سره این‌قدر سال‌ها این کار را کردند تا این رسم سنگ‌پرانی از بین رفت وبه مردم آموختند که جنازۀ یهودی هم احترام دارد و ما حق نداریم به آن‌ها توهین کنیم.

 

روایت پزشک یهودی از رفتار محترمانۀ مرحوم آیت‌الله بروجردی با ایشان 

مرحوم آیت‌الله بروجردی در ایامی که در بروجرد بودند، طبیبی یهودی به نام حکیم یوسف داشتند و هنگام کسالت، این حکیم برایشان طبابت می‌کرد. حتی وقتی آیت‌الله بروجردی به قم آمده بودند، گاهی حکیم یوسف برای دیدنشان به قم می‌آمد. آیت‌الله بروجردی هم او را در منزل خودشان نگه می‌داشتند و سر سفرۀ خودشان از او پذیرایی می‌کردند.

یکی از نوادگان حکیم یوسف، برای من نقل می‌کرد که حکیم یوسف بعد از فوت آیت‌الله بروجردی برای ایشان چنین تعریف کرده است که: «در بروجرد، بزرگان شهر و همۀ مردم وقتی مریض می‌شدند، من را برای طبابت به منازلشان می‌بردند. وقتی‌ می‌خواستم وارد منزل شوم، مخصوصاً روزهای بارانی (چون بروجرد سردسیر و بارندگی زیاد است) برای رفتن به خانۀ آن‌ها گرفتاری داشتیم. مردم می‌گفتند: حکیم صبر کن! روی فرش یک تکه پارچه می‌انداختند و می‌گفتند پایت را روی این پارچه بگذار و روی فرش نگذار! من مریض را معاینه می‌کردم. چای هم که برایم می‌آوردند، در حضور خودم می‌گفتند: این استکان حکیم را جدا بگذارید و آب بکشید! من سال‌ها، حدود 34 سال برای معالجۀ آیت‌الله بروجردی به منزلشان می‌رفتم؛ اما ایشان یک بار با من چنین رفتاری نکردند؛ حتی اگر روز بارانی بود. برایم چای می‌آوردند و کسی نمی‌گفت استکان حکیم را آب بکشید. هیچ وقت احساس نکردم که در منزل آقای بروجردی، با آن مسلمان‌هایی که در آن خانه هستند، تفاوتی دارم.» این نکته بسیار مهم و نشان‌دهندۀ احترام به کرامت انسانی است، آن هم از جانب کسی که مرجع است و فقه را می‌شناسد.

 

زرتشتی بااخلاصی که در ساخت مسجد اعظم سهیم شد!

آقای لرزاده مهندس و معمار مسجد اعظم بودند. ایشان می‌گفتند: «ما هنگام بناکردن مسجد اعظم، به آب نیاز پیدا کردیم؛ چون آب در قم کم بود، تصمیم گرفتیم چاه آبی بزنیم که از آن آب در مصارف مسجد استفاده کنیم.» لرزاده از معماران بسیار خبره بودند، یعنی می‌کوشیدند کارشان را اساسی و درست انجام دهند. این تلاش و اهمیت‌دادن به کار، سفارش آقا امیرالمؤمنین علیه‌السلام است. از حضرت رسول صلی‌الله علیه و آله و سلم هم روایت شده که مؤمن وقتی کاری انجام می‌دهد، آن را محکم و اساسی انجام دهد. آقای لرزاده می‌گفتند: «برای چاه‌زدن تحقیق کردیم که کدام مؤسسه و چه کسانی هستند که این چاه آب را بهتر از دیگران می‌زنند و اصول را می‌دانند و با فنّش آشنا هستند. بنگاه آبیاری جمشید یگانگی و پسران را که دفترشان اول خیابان سعدی بود، به ما معرفی کردند. نزد آن‌ها رفتیم و موضوع را مطرح کردیم. آنجا فهمیدیم که این‌ها زرتشتی هستند. نگران شدیم که اگر الان در زمینی که آیت‌الله بروجردی برای ساخت مسجد وقف کرده‌اند، برای چاه‌ زدن داخل این مسجد از زرتشتی‌ها کمک بگیریم، حتماً به ما اعتراض می‌کنند. در واقع از یک طرف کار این‌ها اصولی و دقیق بود. از طرف دیگر هم محذور این معنا را داشتیم. خدمت آیت‌الله بروجردی رسیدم و موضوع را گفتم. ایشان گفتند چرا معطل کردید؟ بیایند و چاه را بزنند. زرتشتی هستند که باشند! ایشان اجازه دادند زرتشتی‌ها بیایند و داخل مسجد اعظم چاه بزنند. و چاه خوبی هم زدند. پس از اتمام کار، از آن‌ها صورت‌حساب خواستیم و از کارشان هم تعریف کردیم و خواستیم مخارج را بگویند. اما آن‌ها امروز و فردا می‌کردند. در نهایت یک روز خودم به دفترشان پیش خود جمشید یگانگی رفتم که آن وقت مدیرعامل آنجا بود. به او گفتم چرا صورت‌حساب نمی‌دهید؟ گفت من دلم می‌خواهد یک بار خدمت آیت‌الله بروجردی برسم و ایشان را ببینم و بعد صورت‌حساب بدهم. تا این را گفت، با خودم فکر کردم آیت‌الله بروجردی نمی‌پذیرند. نگران بودم که آیت‌الله بروجردی بگویند نه لازم نیست بیایند، این‌ها زرتشتی هستند. در قم خدمت آیت‌الله بروجردی رفتم و موضوع را گفتم. ایشان گفتند چرا او را با خودت نیاوردی‌‌؟ به او بگو بیاید. خوش‌حال شدم و به آقای یگانگی هم که گفتم، بسیار خوش‌حال شد. چند روز بعد با هم به منزل آیت‌‌الله بروجردی رفتیم. وارد شدیم، در اتاقی که آیت‌الله بروجردی جلوس کرده بودند، عده‌ای از علما و بزرگان هم بودند. مرحوم آیت‌الله بروجردی چهرۀ پُرهیبتی داشتند. هیبت ایشان آقای یگانگی را گرفت و با یک اشتیاقی به حالت دویدن به سمت آیت‌الله بروجردی رفت. ایشان نشسته بودند و نمی‌توانستند بلند شوند. آقای یگانگی روی زمین افتاد و صورت ایشان را در دست گرفت و محاسن و دست‌هایشان را بوسید. وقتی هم که نزد ایشان نشسته بود، دستان آیت‌الله بروجردی را گرفته بود و رها نمی‌کرد. وقتی آقای یگانگی رفت که صورت ایشان را ببوسد، آیت‌الله بروجردی نه صورت برگرداندند و نه چهره در هم کشیدند. با همان لبخند از او استقبال کردند و دست خود را هم که این زرتشتی گرفته بود، از دست او بیرون نکشیدند. ایشان به آقای یگانگی گفتند من از شما تشکر می‌کنم. چاهی که در مسجد زدید، خیلی خوب بود و آب خوبی هم داده. برای ما زحمت کشیدید، اما چرا هزینه‌اش را به ما اعلام نمی‌کنید و صورت‌ حساب نمی‌دهید؟ آقای یگانگی به آیت‌الله بروجردی گفتند من آمده‌ام خدمت شما که تقاضایی کنم؛ اینجا برای خدا مسجد است. شما دارید آن را می‌سازید. به من اجازه می‌دهید به اندازۀ این چاه در ساختن این مسجد و معبد شما سهیم باشم؟ آیت‌الله بروجردی بلافاصله گفتند قبول می‌کنم. آیت‌الله بروجردی  به‌راحتی از افراد پول نمی‌گرفتند یا این کارها را سریع نمی‌پذیرفتند. بعضی‌ها که می‌خواستند به مسجد کمک کنند، اگر پولشان سهم امام بود، نمی‌پذیرفتند و می‌گفتند باید تبرع باشد. گاهی که پولی به ایشان می‌دادند، ایشان می‌گفتند باید در پاکت بگذارید و بدهید. شما به دست امام زمان پول می‌دهید. بسیار مقید به این نکات بودند. اما در ماجرای مسجد اعظم، تا این زرتشتی گفت من می‌خواهم شریک باشم، ایشان بلافاصله پذیرفتند. آقای یگانگی بسیار خوش‌حال شد و دست ایشان را دوباره بوسید.

بعد از این اتفاق، یکی از علمای حاضر در مجلس، به مرحوم آیت‌الله بروجردی  گفتند حالا که آقای یگانگی این‌طور به شما اظهار علاقه و ارادت می‌کند، از او بخواهید که مسلمان شود! تا این شخص این جمله را گفتند، مرحوم آیت‌الله بروجردی چهره‌شان قرمز شد (و معمولاً این قرمزی تا گوش ایشان هم می‌آمد) و درون خود فرو رفتند و سکوت کردند. رفتار آیت‌الله بروجردی از یاد آقای یگانگی برده بود که او در میان آن‌ها مسلمان نیست و خود را یکی از آن‌ها می‌دید. اما تا این مسئله مطرح شد، احساس بیگانگی در خودش پیدا کرد و درهم رفت. مرحوم آیت‌الله بروجردی چند دقیقه‌ای سکوت کردند که مبادا به آن عالِم از سر ناراحتی عتابی کنند. سپس بعد از مدتی تحمل ناراحتی، وقتی آرام شدند به نطق آمدند و به آن عالم فرمودند که من دعا می‌کنم خداوند اخلاص آقای یگانگی را به ما بدهد. یعنی این زرتشتی هم می‌تواند اخلاص داشته باشد و ما هم می‌توانیم اخلاص او را ببینیم. مجدد فضا با این جملۀ ایشان تغییر کرد و آقای یگانگی هم مانند چند دقیقۀ قبلش شد. سپس برای خداحافظی، مجدد خم شد و دستان مرحوم آیت‌الله بروجردی را بوسید. ایشان که به علت کهولت سن نمی‌توانستند به‌تنهایی بلند شوند، از پیشکار خود حاج احمد آقا کمک گرفتند و برخاستند و آقای یگانگی را تا درب اتاق بدرقه کردند. در حالی که برای علما چنین کاری نمی‌کردند. در واقع این کار را برای جبران کلام آن عالِم انجام دادند.» از عجایب هم این است که این چاه هنوز هم هست و آبش شیرین‌تر از آب سایر چاه‌های قم است و الان هم در مسجد و حرم از آن استفاده می‌کنیم.

 

پیروان سایر ادیان در مسئلۀ توحید، با مسلمانان هم‌عقیده‌اند

ما باید توجه به خدا و اخلاص پیروان سایر ادیان را هم به رسمیت بشناسیم. در عقیده، مسئلۀ توحید مطرح است. در توحید، آن‌ها هم مثل ما هستند و فقط در احکام باهم تفاوت داریم. پس آن‌ها برای خدا کار انجام می‌دهند و کارشان می‌تواند اخلاص داشته باشد. ما باید متوجه این موضوع باشیم. ماجرای این چاه هنوز هم ادامه دارد. سال‌ها بعد از رحلت آیت‌الله بروجردی، زمانی که آیت‌الله سید محمدحسن طباطبایی متولی مسجد اعظم هم فوت شدند و نوادۀ ایشان، مرحوم آقا سید محمدصادق طباطبایی، این مسئولیت را به عهده گرفتند، در زمان ایشان چاه مشکل پیدا کرد و آب استخراج نمی‌شد. مجدد به دفتر آقای یگانگی رجوع کردند و آن‌ها پس از بررسی، بازسازی آن را به عهده گرفتند و آبدهی چاه مثل گذشته شد. اما آن‌ها هم صورت‌حساب نمی‌دادند. وقتی پیگیری کردند، متوجه شدند آقای یگانگی فوت کرده‌ است و پسر ایشان متصدی دفتر است. پسر آقای یگانگی گفته بودند پدرم در این پرونده نوشته است که این چاه را ما به مسجد آیت‌الله بروجردی  تقدیم کرده‌ایم و تا وقتی این بنگاه هست و تا وقتی شماها هستید، هر مشکلی که این چاه پیدا کند، موظفید آن را رایگان ترمیم کنید.

از ذکر این ماجرا می‌خواهم این نتیجه را بگیرم که امروز شیعه در همۀ دنیا پراکنده است. از شمالی‌ترین شهر در نروژ تا جنوبی‌ترین شهر در نیوزلند، شیعیان حضور دارند. دلیل آن هم همین رفتارهاست. در ماه رمضان، از ما دربارۀ روزه‌گرفتن استفتا می‌کنند. شیعیان در همۀ دنیا پراکنده‌اند و در میان پیروان سایر ادیان مانند مسیحیان و یهودیان یا سایر مردمی که اصلاً دین ندارند، زندگی می‌کنند.

 

افزایش مهاجرت از کشور‌های شیعه‌نشین

متأسفانه مهاجرت از کشورهای شیعه‌نشین بسیار زیاد است، مخصوصاً از ایران و عراق و هند و پاکستان. از ایران حدود هفت میلیون مهاجر در کشورهای دیگر داریم. این شیعیان همه‌ جا پراکنده‌اند و در هر کشوری که زندگی می‌کنند، موظف‌اند قوانین حاکم بر آن کشور را رعایت کنند. در واقع ما فتوا می‌دهیم و تأکید می‌کنیم که وظیفه دارند آن قوانین را رعایت کنند. گاهی اوقات بعضی از عوام شیعه می‌گویند: «ما اجازه داریم به فروشگاه‌های آن‌ها دستبرد بزنیم یا حقی از آن‌ها ضایع کنیم!» خیر! ما چنین حقی نداریم. ما طبق قانون آن‌ها از حقوق مدنی برخورداریم و باید به قوانینشان احترام بگذاریم. آن‌ها هم باید همان حقی را که برای شهروندان خود قائل‌اند، برای این‌ها قائل باشند. مرجعیت شیعه هم موظف است که این حقوق را برای شیعه در سرتاسر دنیا با هر ارتباطی تأمین کند.

 

حفظ حرمت اموال بهائیان توسط آیت‌الله بروجردی 

بهایی‌ها دین و مذهب ندارند و گروهی ساخته‌ پرداختۀ قدرت‌ها هستند و در تاریخ معاصر ایران نقش داشتند. در زمان شاه، مدتی بهایی‌ها در دربار رسوخ کرده و بسیاری از مقامات دولتی را اشغال کرده بودند. لذا می‌کوشیدند در هر اداره‌ای بهایی را به جای مسلمان‌ها استخدام کنند. آیت‌الله بروجردی با این کار مقابله کردند. در تهران هم مکانی به نام حظیره القدس داشتند که کعبۀ آن‌ها بود. در آنجا تبلیغات بسیاری برای دانشگاه‌ها و مدارس جهت جذب جوان‌های مسلمان داشتند. آیت‌الله بروجردی برای اینکه مسلمان‌ها و جوان‌ها را حفظ کنند، به مرحوم فلسفی، خطیب معروف آن زمان، دستور دادند که در مسجد سید عزیزالله منبر برود و یک ماه رمضان راجع به بهائیت صحبت کند که از رادیو ایران هم پخش می‌شد. مردم اجتماع کردند و توانستند حظیره‌ القدس را بگیرند. سپس خدمت آیت‌الله بروجردی رفتند و از ایشان اجازه خواستند که آنجا را مسجد یا حسینیه کنند. این ساختمان هنوز هم در تهران در خیابان حافظ هست. با اینکه خدای ما با خدای آن‌ها فرق می‌کند و اهل ذمه نیستند، آیت‌الله بروجردی با پیشنهاد آن‌ها مخالفت کرده و گفته بودند: «شما آنجا را که مرکز گمراه کردن مردم و مرکز اضلال بود، تعطیل کرده‌اید. کارتان تمام شده است. مال چه کسی را می‌خواهید مسجد یا حسینیه کنید؟!» یعنی ایشان برای مال بهائیان هم حرمت قائل شدند.

 

 

شناسه خبر : 8787
تاریخ : 1402/3/23 08:56:48
لینک خبر :  https://daryaaknar.ir/sl/VnDY6d
نویسنده خبر :
X

🔶سهیلا سلطانی
🔹 روزنامه نگار | مدرس
🔹 کارشناسی ارشد مدیریت دولتی  دانشگاه هرمزگان
🔹 لیسانس اقتصاد دانشگاه خلیج فارس
🔹 سردبیر  دریاکنار
🔹 کاندیدای ششمین دوره شورای شهر بوشهر
🔹 عضو صندوق هنر وزارت ارشاد
🔹 عضو هیات موسس انجمن خبرنگاران و روزنامه نگاران استان بوشهر

 
 
برچسب ها #بروجردی #علوی #مشکلات

نظرات

0
دیدگاه های ارسال شده توسط شما پس از تایید توسط مدیر سایت منتشر خواهد شد. پیام هایی که حاوی تهمت و افترا باشند منتشر نخواهند شد. پیام هایی که غیر از زبان پارسی یا غیر مرتبط باشند منتشر نخواهد شد.