.jpg)
این کریدور، که قرار است خاک اصلی آذربایجان را به نخجوان و سپس به ترکیه متصل کند، فراتر از یک پروژه عمرانی است؛ این یک حرکت چندلایه با پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم برای ایران، روسیه و حتی چین است.
ایران؛ نخستین بازنده بالقوه
با تکمیل این مسیر، بخش مهمی از ترانزیت شرق–غرب که میتوانست از ایران عبور کند، بهطور کامل دور زده میشود. این یعنی کاهش درآمدهای ترانزیتی، محدود شدن نقش ژئوپلیتیک ایران و شکلگیری فشار امنیتی در مرزهای شمالغربی. همچنین ارتباط زمینی ایران با اروپا و قفقاز در معرض محدودیت جدی قرار میگیرد.
روسیه و چین؛ اهداف پنهانتر
هرچند ایران در خط مقدم اثرات این طرح قرار دارد، اما هدف بلندمدت ایالات متحده، کاهش نفوذ روسیه در قفقاز و ایجاد مسیری کنترلپذیرتر برای شبکه جاده ابریشم نوین چین است. این کریدور عملاً پیوندهای زمینی روسیه–ایران را محدود کرده و یک مسیر جایگزین برای حملونقل آسیای مرکزی به اروپا میسازد که تحت نفوذ غرب و متحدانش خواهد بود.
ترکیه و آذربایجان؛ برندگان بزرگ
با این پروژه، ترکیه و آذربایجان به هم متصل میشوند و یک حلقه مهم از *کریدور تورانی* شکل میگیرد. این مسیر علاوه بر منافع اقتصادی، ایده پانترکیسم را در بعد ژئوپلیتیک و اقتصادی تقویت میکند و نفوذ آنکارا در قفقاز و آسیای مرکزی را گسترش میدهد.
بازی چندسطحی واشنگتن
آمریکا با میانجیگری در این توافق، عملاً از یک بحران مزمن سه دههای بهرهبرداری کرده تا حضور مستقیم در قفقاز داشته باشد، حضوری که هم به مهار ایران کمک میکند، هم روسیه را تضعیف میکند و هم مسیرهای استراتژیک چین را زیر نظر میگیرد.
سناریو پیشرو
اگر این کریدور بدون تغییر اجرا شود، ایران با چالش سهگانه انزوای ترانزیتی، فشار امنیتی و کاهش نفوذ منطقهای روبهرو خواهد شد. تنها راه کاهش خسارات، دیپلماسی فعال منطقهای، تسریع پروژههای جایگزین و تلاش برای گنجاندن منافع ایران در توافقات بعدی است.

نظرات
0