حکمرانان، بگونهای سخن میگویند که گوئی بر ناآرامیها فائق آمدهاند و همه چیز در حال سر و سامان گرفتن است. حضور چند تن از مسئولین در تعدادی از دانشگاهها را به معنای برقراری آرامش در دانشگاهها میپندارند و به این واقعیت توجه ندارند یا نمیخواهند توجه داشته باشند که آنچه آنها در جلسات سخنرانیها یا گفت و شنودهایشان دیدهاند، فقط بخشی از دانشگاهی بود که در آن حضور یافتند، آنهم بخش همراه یا خاموش. این صحنهها را نباید تمام دانشگاه تلقی کرد. بخش معترض دانشگاه، حرفهای زیادی دارند که در جلسات مسئولین مجالی برای مطرح شدن آنها نبود. حتی اگر سخنان بعضی از دانشجویان در همین جلسات را هم معیار قرار دهیم، کاملاً مشخص است که مطالبات زیادی وجود دارد که بیپاسخ مانده و حکمرانان نتوانستهاند از این میدان، پیروز خارج شوند. بگذریم از بعضی مسئولین که با سخنان و رفتارشان نشان دادند اصولاً اهل تعامل با قشر دانشگاهی نیستند.
به عرصه تبلیغات و رسانه هم اگر سری بزنیم، شاهد وضعیت بهتری نخواهیم بود. نوع خبررسانی رسانه ملی و شیوه برخورد تعدادی از رسانههای حامی دولت با مقوله خبررسانی بگونهایست که نمیتواند مرجعیت رسانهای را در داخل حفظ کند. با این شیوه، که یکی از اصرار بر یکطرفه گفتن دارد و دیگری اصرار بر محکوم کردن هرکس که حرفی غیر از آنچه آنها میخواهند بزند و نظری غیر از آنچه مورد نظر آنهاست بدهد استوار است، افکار عمومی به رسانههای داخلی اعتماد نمیکند و مرجعیت رسانهای به خارج منتقل میشود. رسانههای غیروابسته به دولت هم به دلیل عدم برخورداری از امکانات مختلفی که از لوازم فعالیت موفق رسانهایست، نمیتوانند نقش لازم را در حفاظت از مرجعیت رسانهای در داخل بازی کنند.
بخش مدیریتی نیز گرفتار همین نارسائیهاست. به توصیههای خیرخواهانهای که ماههاست افراد وفادار به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی به حکمرانان برای ایجاد تغییرات اساسی در دولت و آوردن افراد کارآمد میکنند، نهتنها عمل نمیشود بلکه اگر فردی کنار میرود یا کنار گذاشته میشود فرد ضعیفتری به جای او میگمارند! گوئی حضرات حکمرانان تخصص بینظیری در انتصاب و انتخاب ضعفا برای مسئولیتهائی دارند که به مدیران قوی نیازمند هستند.
هماکنون کشور به گماردن وزرای اقتصادی قوی به جای موجودین دارد تا به بحران اقتصادی پایان بدهند. معلوم نیست چه وقت قرار است حضرات به این واقعیت توجه کنند که بیشترین نارضایتی مردم از مشکلات معیشتی است و این چیزی نیست که با شعار و سخنرانی و وعده برطرف شود. در سیاست خارجی هم همین مشکل وجود دارد. تا چه وقت قرار است بازی با برجام ادامه پیدا کند بدون آنکه به فرجام برسد؟ در بخش فرهنگ نیز مشکل اصلی به واگذار نکردن کار به اهل این رشته مربوط میشود.
تردید نباید کرد که در برابر براندازان باید ایستاد و برای حفاظت از نظام جمهوری اسلامی باید تلاش کرد. همزمان، در این واقعیت نیز نباید تردید کرد که با این مدیران ضعیف و این سیاستهای ضعیفتر نمیتوان به این وظیفه خطیر عمل کرد. تامین این هدف، به جلب اعتماد افکار عمومی در تمامی زمینههای رسانهای، اقتصادی، فرهنگی، سیاست خارجی و سیاست داخلی نیازمند است. توده مردم خواستار این تغییرات هستند، خواستهای که انجام آن به نفع کشور، ملت، نظام و خود حکمرانان است. مقاومت در برابر این خواسته صحیح، به نفع هیچکس نیست.
نظرات
0