ادعاهاي اقتصادي يك هفته اخير از ارائه كالابرگ در 50 فروشگاه تا ايجاد يك ميليون شغل و بالا بردن معدل توليد تا پانزده درصد از سوي وزيركار، سوالاتي جدي در حوزه اقتصاد به وجود مي آورد كه آيا اساسا از نظر علم اقتصاد و تجربه اقتصادي اين صحبت ها امكان پذير است؟ آيا تاكنون ايران توانسته رشد اقتصاد دو رقمي را تجربه كند؟
فرشاد پرويزيان، اقتصاددان، در آغاز درباره من سال هاست كه يارانه اي برايم پرداخت نمي شود و تجربه شخصي ندارم. بايد از خودشان بپرسيد كه اين سامانه چگونه است. بايد راستي آزمايي شود كه آيا يارانه بگيران از اين سامانه چگونه مي توانند استفاده كنند. البته بعيد نيست اين كار را كرده باشند. واقعيت اين است كه به اين كار ها خريد اعتباري مي گويند. همه جاي دنيا از يك سطح درآمد پايين تر دولت كمك مي كند. آمريكا مدعي است كه آزادترين اقتصاد را دارد، تعداد زيادي هم كه درآمدشان زير 3 هزار دلار است از فروشگاه ها اينگونه خريد مي كنند. همه جاي دنيا نيز اينگونه است. ما يك مفهومي در اقتصاد داريم به نام پرداخت انتقالي يعني مراوده مالي بين دولت و مردم، وقتي دولت از مردم مي گيرد اسم آن ماليات است وقتي پرداخت مي كند اسم آن يارانه است يعني درآمد ها منتقل مي شود. يعني توزيع مجدد درآمد ها كه منطق اقتصادي هم دارد. اين شيوه در كشور ما درست انجام نشده است اما بهترين كار است كه دولت بايد آن را انجام بدهد، براي اينكه در فضاي عمومي اقتصاد عده اي كه از گردانه دور مي مانند و بابت اتفاقاتي كه تقصيري در آن ندارند از فرصت هاي اقتصادي دور مي مانند و درگير تورم مي شوند از اين امتياز استفاده كنند و دولت براي ايجاد توازن و حمايت از اين خانواده ها از منابع عمومي از جمله ماليات ها پرداخت انتقالي انجام مي دهد. يك زمان شما مي گوييد پول حاصل از نفت را مي خواهيم به مردم برگردانيم، آنگاه نمي توانيم بگوييم شما پول زياد داريد به شما نمي دهيم، اين پول انفال است و نمي توان كسي را از آن محروم كرد. آيا پولي كه به عنوان يارانه بخاطر اصلاح قيمت هاي انرژي داده شد به عنوان توزيع انفال بود يا يارانه؟اگر به عنوان انفال بود بايد به همه داده مي شد. وقتي از يارانه صحبت مي شود براي كمك به خريد مردم، اين ديگر انفال نيست.
وي در ادامه درباره ادعا وزير كار مبني بر ايجاد يك ميليون شغل افزود: بايد از ايشان بپرسيد از اين يك ميليون فرصت شغلي شما صد هزار تاي آن را معرفي كنيد چون اين افراد قاعدتا كد بيمه دارند. وقتي مي گوييم شغل، يعني بايد مقابل آن كسي بيمه بپردازد. اين افراد يا استخدام دولت اند يا بخش خصوصي و به هر حال بايد يك بيمه براي آن ها رد شود. يك ميليون شغل جديد يعني معرفي يك ميليون كد بيمه جديد! شايد نمي گويند شغل ايجاد كرديم بلكه فضايي ايجاد كردند كه عده اي بيايند و در آن فضا بتوانند كار كنند. اين فضا نيز بايد شفاف شود كه دولت با چه متغير هايي مي گويد در اين فضا يك ميليون نفر درگير كار شده اند.
اين اقتصاددان سپس درباره الزام وزارت كار براي بالا بردن معدل توليد تا پانزده درصد اشاره كرد: معدل توليد يعني متوسط توليد در تمام كارخانه جات؛ اين حرف بنگاهي است و بايد در اقتصاد خرد آن را معني كرد. ممكن است يك كارخانه ظرفيت توليد دارد و از سي درصد آن استفاده مي كند. يك كارخانه هم هفتاد درصد توليد دارد. معدل يعني پانزده درصد به توليد ناخالص داخلي بنگاه ها اضافه شود. پانزده درصد معدل توليد يعني پانزده درصد رشد اقتصادي! بايد هم بالا برود. ما پنج سال مداوم پانزده درصد توليد را بالا ببريد شايد به سال 90 برسيد. اين هم يك الزام است كه بايد به حجم اقتصاد واقعي مان برگرديم.
پرويزيان در پايان درباره امكان تحقق رشد اقتصادي پانزده درصد گفت: هشت درصد هم نداشته ايم! رشد اقتصادي بالا دوازده درصد در چين طي دو دهه وجود داشته است. بايد ببينيم چه بايد كرد كه رشد اقتصادي با كيفيت رخ دهد وگرنه افزايش درآمد نفتي به عنوان رشد درآمد يك رشد اقتصاد الزاما با كيفيت نيست. پايدار بودن آن نيز الزاما اتفاق نمي افتد. اين درآمد نيز بايد صرف ناترازي ها و بهبود زيرساخت ها شود.
نظرات
0