اینکه چرا ایران از این پروزه کنار گذاشته شد، محل بحث است. اولین بار در اوایل دهه ۱۳۶۰ که بحث خط لوله ایران-پاکستان- هندوستان عنوان شد، هیچکجا یک مطالعه میدانی جامع صادرات گاز انجام ندادیم.
همهجا بحث خط لوله موسوم به «خط لوله صلح» مطرح بود. یعنی خط لوله موجبات صلح و آشتی مابین پاکستان و هندوستان را مطرح میکردیم، به این معنا دیپلماسی ما پایه اقتصادی نداشت.
سپس روسیه وارد معادلات شد. روسیه برای گاز ایران یک رقیب تنومند و جدی بود. روسیه، ایران را برای چند دهه با خط لوله آسیایی، سرگرم نگاه داشت و به همین دلیل دیپلماسی عرضه بینالمللی گاز در کانون روابط بینالمللی ایران تعریف نشد و حالا ما داریم در مورد استفاده از پتانسیل توانمند ایران برای «انتقال گاز» صحبت میکنیم و در شرایط کنونی در همین حد هم راضی هستیم.
در اینجا دولت پیشین پاکستان و شخص عمرانخان به همکاری با ایران تمایل داشت. این تمایل عمرانخان نشأت گرفته از منافع ملی پاکستان بود و البته با عزم دیپلماسی گازی ایران هم هماهنگ بود، اما دولت کنونی پاکستان، از همکاری با جمهوری اسلامی ایران، پرهیز دارد. برای این کشور تقویت و ارتقای روابط با آسیای میانه، دستاوردسازتر از ایران است.
این پروژه نیازمند سرمایهگذاری و انتقال تکنولوژی است که در چهارچوب هرگونه همکاری و مشارکت با ایران، غیرقابل دسترس خواهد بود.
در مطالعات اولیه قبلی هزینه این پروژه ۱۱ میلیارد دلار برآورد شده است. منابع مالی و فنی آن نیازمند مشارکت بینالمللی است.
جنگ اوکراین، گاز روسیه را از صحنه معادلات انرژی اتحادیه اروپا حذف کرده است. حالا تمام نگاههای گازی روسیه متوجه آسیاست. روسیه هم که سه دهه گاز ایران را از حرکت به سوی اروپا، باز داشت، حالا ایران را از حرکت به سوی آسیا، دور نگاه میدارد.
پاکستان با ۲۲۵.۲ میلیون جمعیت و اقتصاد مستعد شتابگیری، بازار مهمی است. پاکستان قصد دارد با دسترسی به گاز ارزان و فراوان از آسیای میانه و روسیه، از آن بهعنوان اهرم فشار بر دهلی نو، استفاده کند.
در فقدان دسترسی به بازار پاکستان، همکاری و نزدیکی تهران و دهلی نو، تعیینکننده خواهد بود. بنابراین لازم است تکلیف خودمان را در قبال استراتژی انرژی و نقش و جایگاه ایران تبیین کنیم.
پاکستان و بنگلادش، دو کشور پرجمعیت با ترکیب جوان هستند که راهی جز واردات گاز ندارند و به همین دلیل نیز کشورهای مهمی برای کشورهای دارای منابع گازی به شمار میروند.
ازسویی اقتصاد هند، بالاترین رشد تولید ناخالص داخلی در آسیا را داراست و چین را هم پشت سر گذاشته است. پیشبینی رشد ۶.۵ تا نزدیک ۷ در صد برای ۲۰۲۲-۲۰۲۳ برای هندوستان، قطعی است. این کشور نیز انرژی لازم دارد.
دهلینو دو مسئله تقریبا لاینحل دارد؛ چین و پاکستان. دیپلماسی بهینه در این دو محور، بسیار دشوار و حرفهای است و اصلا آسان نیست.
پاکستان برایمان همسایه مهمی است. چین برایمان شریک مهمی است. به هر دوی آنها احتیاج داریم، اما هند نیز کشور مهمی برای ایران به شمار میرود و به همین دلیل باید از تمام قابلیتهای ملی برای برقراری و طراحی تعادل منطقهای استفاده کنیم.
اکنون بخش اعظم ظرفیت دیپلماسی ما در پاکستان، خرج کنترل طالبان میشود و در چین خرج مدیریت مقابله با تحریم غرب، اما برقراری تعادل مابین اسلامآباد و دهلینو، دشوار اما، حیاتی است.
باید به یاد داشته باشیم که اقتصاد ملی، جایی در روابط بینالملل و سیاستهای اقتصادی ایران ندارد و تازمانیکه تحریم وجود دارد و FATF نیست، ما هیچ ارتباط بینالمللی معناداری نمیتوانیم داشته باشیم و در ابتدا باید فکری برای حل این موانع داشته باشیم.
فریدون برکشلی ،مدیرکل اسبق امور اوپک وزارت نفت و رئیس کنونی گروه مطالعات انرژی وین.
منبع : فردای اقتصاد
نظرات
0