
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت اول)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت دوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت سوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت چهارم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت پنجم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت ششم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت هفتم)
كودک دائم بدنبال جلب توجه،محبت، علاقه، همدلي، اهميت است و وقتي اینها را نبيند جرقه هاي انواع اختلال در شخصيت او زده مي شود بدون اینكه خانواده او متوجه این موضوع شوند. بعدها كه فرزند بزرگ مي شود پدر و مادر مي بينند كه دائم در مدرسه دعوا راه مي اندازد، از مدرسه فرار مي كند، در نوجواني سراغ مواد مخدر مي رود یا روابط جنسي زودهنگام دارد، مخالفت و ناسازگاري در خانواده و جامعه دارد، به كارهاي خلاف رو مي آورد و .... در این حالت اگر برگردیم به كودكي بچه مي بينيم كه نقش پدر و مادر در تربيت فرزند به بدترین حالت ممكن و با تهدید و ترس و كنترلگري بوده و همه ي این رفتارهاي نابهنجار كه از نوجوان سر مي زند نتيجه اهمال كاري والدین در تربيت و وقت گذاشتن با فرزندشان بوده است
-7-3 ویژگی های شخصیتی والدین
اغلب، پدر و مادران كمرو و خجالتي فرزنداني كمرو و درونگرا تربيت ميكنند و همچنين پدر مادرهاي برون گرا و با اعتماد به نفس نيز فرزنداني با ویژگي هاي خودشان تربيت مي كنند. پس رفتارهاي والدین هرقدر هم كوچک و جزئي باشند روي شخصيت فرزنان اثر مي گذارد. پدر و مادري كه درگير اضطراب و استرس هستند،
هم فرزندي مضطرب تربيت مي كنند و هم اعتماد به نفس او را از بين مي برند و هم روي زندگي و آینده آنها به طور مستقيم اثر مي گذارند .بعنوان مثال پدر مادري كه اصلا طاقت ریسک و خطر را ندارند، فرزندي منزوي و ترسو خواهند داشت كه هميشه از ابراز وجود خود خواهند ترسيد. آنها هرگز خواهند توانست براي زندگي خود و علائق خود تصميم بگيرند. چه در دوران كودكي به بازي ها یا سرگرمي هایي كه پدر و مادر تایيد مي كنند تنها مي آموزند كه بدنبال همه كارهایي بروند كه آنها موافق باشند نه خودشان. پس بعدها كه بزرگتر شوند در انتخاب رشته، انتخاب شغل، انتخاب همسر، محل زندگي و ... به دنبال نظر آنها خواهند بود و به هيچ عنوان توان تصميم گرفتن به تنهایي را نخواهند داشت.
مطالعات نشان داده كودكان بيش فعال اكثرا داراي مادراني پرخاشگر داشته اند )نژاد شاهبداغي، .(1395 به طور كلي والدیني كه خلا عاطفي داشته احساسات آنها در كودكيشان سركوب شده نمي توانند فرزندان خوبي تربيت كنند. ویدیوي والدیني كه اختلال روحي یا تربيتي دارند را تماشا كنيد. والدین آگاه امروز، به جاي اینكه اشتباهات تربيتي خود را روي فرزندان پياده كنند، سعي مي كنند برعكس آن را روي شخصيت فرزندان خود اعمال كنند. مثلا اگر خودشان افرادي دیرجوش هستند و در جمع نمي توانند ارتباط بگيرند، سعي مي كنند كه فرزندانشان را تشویق كنند به معاشرت، سخنراني، ابراز وجود و ... تا در آینده به مشكل برنخورند. یا مثلا پدري كه به خاطر داشتن پدري دیكتاتور هميشه به هرچيزي كه خواسته نرسيده، سعي مي كند تا حد ایده آل براي فرزندانش رفاه را تامين كند تا فرزندش مانند خودش دچار نقصان و كمبود نباشد كه در آینده بر زندگي اش تاثير بگذارد
-8-3 فرزندپروری صحیح و نقش پذیری کودک
به طور كلي فرزندان اولين چيزي كه از ما والدین مي خواهند حمایت است. به جاي اینكه والدین با آنها با روش دیكتاتوري و خط ونشاني رفتار كنند ، باید با آنها دوست باشند تا مشكلاتشان را با والدین مطرح كنند و آنها را در جریان مشكلاتشان قرار دهند. والدین باید به فرزندان خود قدرت تصميم گيري دهند و شرایط را جوري فراهم كنند كه بتواند براي زندگي خود تصميم بگيرد. به سليقه آنها احترام بگذارند و سليقه خودشان را تحميل نكنند . پرو بال فرزندان خود را با مخالفت كردن هاي پي در پي و بي اساس نچينند و اگر در زمينه اي هوش و استعداد دارد بگذارند به آن هنر یا مهارت ادامه دهد حتي اگر از نظر شما آن هنر هيچ آینده اي ندارد و یا درآمدزا نيست و یا فقط وقت تلف كردن است. اگر والدین اشتباهات تربيتي خود را مي دانند و واقف هستند كه از كدام رفتارهاي والدین خود آسيب دیده اند و یا در خاطرشان مانده، براي اغنا كردن خود آنها را روي فرزند خود نيز پياده نكنند و درنظر داشه باشند نسل امروز با نسل آنها بسيار متفاوت است درنتيجه توقعات و انتظارات نيز بسيار فرق كرده اند پس دائم نيازهاي فرزندان خود را با نيازهاي كودكي خودشان مقایسه نكنند. دوران كودكي در رشد و پرورش كودک، اهميت اساسي دارد .كودكان، سرمایه هاي ارزشمند جامعه هستند و فرداها متعلق به آنان است. از جمله افرادي كه در تربيت كودک نقش بسزایي دارند پدر و مادر هستند.پدر و مادر هر دو در مقابل فرزند خود داراي مسئوليتهایي هستند و از حقوقي نيز برخوردارند
ارتباط با فرزند براي والدین یک امر غيرقابل اجتناب و ضروري است. وقتي كه رابطه آنها قوي باشد، شيرین هم
خواهدبود. بچه هایي كه احساس ارتباطي قوي با پدر و مادر دارند، دوست دارند با آنها همكاري كنند. آنها همچنان طبيعي مانند كودكان رفتار مي كنند به این معنا كه گاهي غرق در احساسات خود هستند و به معناي واقعي كودكي مي كنند؛ اما وقتي كه به ما به عنوان والدین اعتماد مي كنند كه دركشان كنيم و طرفشان باشيم
بعضي از تكاليف، خاص یكي از والدین است؛ مانند تكليف شير دادن كه به عهده مادر است یا سرپرستي و اداره امور مالي فرزند (ولایت) كه صرفاً به عهده پدر است و در مواردي، حق و تكليف
براي هر دو نفر قرار داده شده مانند تربيت و نگهداري كودک (حضانت)همچنين فرزندان نيز در مقابل پدر و مادر، وظيفه هماهنگ بودن و احترام و تكریم دارند. پدر و مادر ميتوانند هم اثر مثبت و هم اثر منفى روى فرزندان خود بگذارند و این تأثير تا حدودى به نوع ارتباط كلامى و گفتارى والدین با فرزندان، بستگى دارد. اما به هر حال، چون ارتباطات تنها به صورت كلامى نيست، پس روابط عاطفى نيز در این عملكرد مؤثر است.
ميتوان گفت كه تقليد و تعيين هویت كاملا به طور طبيعى اتفاق ميافتد بدون این كه كودک یا والدین، طرح و برنامه اى را از پيش براى آن تعيين كنند
ارزشها از طریق هویت بخشي به كودكان، فرا گرفته ميشود و بخشى از وجود آنها را تشكيل مىدهد و این
الگوى ارزشى، با گذشت سالها و زندگى با افراد خانواده و اجتماع، تكامل ميابد. اگر والدین، خواستار ثبات ارزشها و رفتارهاى خاصى در كودكان خود هستند، باید بدانند كه رفتار عملى از گفتار، بسيار تأثيرگذارتر ميباشد. به همين جهت، كودكان باید به گونه اى آموزش ببينند كه از رفتار درست الگو بردارى كنند و در طول زندگى آن را به اجرا در آورند»
-9-3 الگوی خوب برای فرزندان
زندگي با كودک و نوجوان ایجاب مي كند كه شما باید به طور مداوم از خود بپرسيد، چه چيزي واقعا براي ما مهم و ارزشمند است؟ و دیگر اینكه در عمل، چه رفتاري از فرزند و یا فرزندانمان را انتظار داریم. اگر بتوانيم صادقانه به این سوال پاسخ دهيم و اگر ارزش ها و معيارهاي اصلي خود را بشناسيم، آنگاه مي توانيم اولویت هاي مشخصي را تعيين كنيم. این مسئله در زندگي ما، خصوصا زندگي خانوادگي و فرزندان مان تاثير خواهد داشت.
نظرات
0