
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت اول)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت دوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت سوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت چهارم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت پنجم)
ادامه:
الگوپذیري، از شيوه هاي اثرگذار تربيتي بر فرزندان است. الگوپذیري از شيوه هاي اثرگذار تربيتي بوده و بر جان و دل فرزندان مي نشيند. كودک در سال هاي نخست زندگي، به طور همزمان از پدر و مادر، خویشان و هم بازي هاي خود الگوبرداري مي كند. از این رو، لازم است پدر و مادر رفتار درست و سازنده اي را در برابر دیدگان كودک و نوجوان به نمایش گذاشته و الگوسازي مناسبي داشته باشند.
جوجه اردک ها و غازها از بدو خروج از تخم تا دو سه روز پس از تولد-كه دوره حساس نقش پذیري خوانده مي شود- مادر خود را شناسایي مي كنند. به طور معمول و در محيط طبيعي جوجه ها با مادر واقعي خود ارتباط برقرار ميكنند؛ اما مطالعات نشان داده است كه مي توان كاري كرد كه آنها به یک چراغ چشمکزن، یک توپ، یا حتي به انسان نقش پذیرفته و آن را به عنوان مادر خود تلقي كند. نقش پذیري كودكي در تمایلات جفت گيري پس از بلوغ جانور نيز اثر ميگذارد و جانور به طرف ماده هایي جذب ميشود كه از گونه اي باشند كه در كودكي به عنوان مادر خویش، یكي آنها را پذیرفته است.
رفتارهاي اخلاقي از حدود سه سالگي به بعد آموخته مي شوند و بخش عمده آموزش اخلاقي هم تا حدود هفت سالگي خاتمه پيدا مي كند در واقع پدر و مادر باید متوجه این سن بحراني باشند؛ سني است كه كودک از
نظر اخلاقي نقش مي پذیرد .
پدر به طور معمول و با توجه به اینكه مقررات و قواعد اجتماعي را كه در بيرون از خانه رایج است در خانه به فرزندان مي آموزد، نقش اساسي در آموزش اخلاق به فرزندان را ایفا مي كند. مادر با توجه به اینكه محبت بي قيد و شرطي نسبت به فرزندان دارد معمولا در مورد آموزش هاي اخلاقي و انضباطي سخت گيري نمي كند بنابراین، این مساله به عهده پدر است. حال اگر پدر خود رفتارهاي شایسته اي داشته باشد تبعا فرزندان هم از او مي آموزند اما در صورتي كه رفتارهاي پدر نامناسب باشد یا پدر اصولا در محيط خانه حضور فيزیكي كمي داشته باشد در آن صورت رفتارهای اخلاقي صحيحي در فرزندان شكل نمي گيرد .هم پسر و هم دختر مسایل اخلاقي را بيشتر از طریق پدر یاد مي گيرند كه در واقع رابط بين خانواده و محيط خارج است و باید ها و نبایدها، تایيدها و تشویق ها را پدر به فرزند خود می آموزد، تصریح كرد: آموزش هم معمولا جنبه غير مستقيم دارد. به این معنا كه اگر فرزند كار درستي را انجام داد باید با تایيد پدر و مادر روبه رو شود اما اگر رفتار نامناسبي از او دیده شد به وسيله بي اعتنایی نسبت به رفتار كودک می شود آن را از بين برد. پس باید توجه داشت كه تنبيه سخت عموما باعث نمي شود كه رفتار غلط اصلاح شود بلكه فقط موجب می شود كه انجام آن رفتار به زمان مناسبی كه با تنبيه روبرو نشود موكول می شود.
1-3- نقش پذیری کودکان طلاق
الگوي اصلي زندگي فرزندان پدر و مادر هستند و زماني كه الگو اوليه راه درست را نروند فرزندان هم از آنان عموما الگو برداري خواهند كرد. اگر پدر و مادري از همجدا شوند ارزش ازدواج عموما براي فرزندان به ميزان قابل توجه ای كاهش خواهد یافت، براینكه الگوي اوليه زندگي شان آن گونه كه باید و شاید عمل نكرده است.
طلاق براي فرزندان یک شوک خواهد بود و به همين خاطر است كه امكان دارد ازدواج را درک نكنند و اینكه ارزش اصلي ازدواج را كنار بگذارند براي اینكه روزي خودشان مانند پدر و مادرشان طلاق نگيرند. طلاق به پایان یک ازدواج و زندگي بد ميان دو شخص كمک ميكند، منتها براي یک فرزند در واقع پایان تنها ازدواجي است كه براي او مهم خواهد بود. زماني كه فرزندان با این دید كه هيچ ارزشي براي وفاداري وجود ندارد بزرگ ميشوند، ازدواج براي آن ها مانند یک دروغ ميشود. بچه هایي كه والدینشان طلاق ميگيرند به دليل اینكه پروسه طلاق را از نزدیک مشاهده ميكنند به همين خاطر نسبت به ازدواج دوم پدر و مادر واكنش نشان ميدهند و استرس این را خواهند داشت كه دوباره امر ازدواج به طلاق ختم یابد، البته این موضوع قسمت زیادي اش هم بستگي به طرف مقابلي كه والدین ميخواهند با او ازدواج كنند دارد، اگر طرف مقابل رفتار صميمانه اي با فرزند خودتان نشان ندهد، استرس كودک دو چندان خواهد شد . بسياري از اوقات رفتارهاي غيراجتماعي و پرخاشگرانه توسط گروه همسالان به كودک تحميل مي شود. براي نمونه در گروه همسالان عنوان مي شود كه اگر تو وارد دعوا نشوي معلوم مي شود كه بچه ماندي و بزرگ نشدي بنابراین پسر یا دختربچه به این رفتارها تشویق مي شود یا ممكن است در دبيرستان با این حربه كه هنوز بچه هستي كه سيگار نمي كشي توسط همسالان به سيگار كشيدن تشویق شود. هر چه نقش پدر و مادر كمرنگ تر مي شود نقش دیگران بيشتر مي شود نكته مهمي است كه فدایي به آن اشاره و خاطرنشان كرد: همانطور كه كودک از خانواده به جامعه بزرگ تر یعني اجتماع پا مي گذارد این رهبران اخلاقي جامعه هستند كه مربي او قرار مي گيرند و به صورت مستقيم یا غير مستقيم هادي او خواهند بود؛ به عنوان مثال براي یک پسر، رفتارهاي یک فوتباليست ممكن است سرمشق قرار گيرد بنابراین اگر ورزشكاران مطرح رفتارهاي مناسب داشته باشند به طور حتم روي كودک و نوجوان هم تاثير مي گذارند. ضمن اینكه رفتارهاي خشن و پرخاشگرانه همان فوتباليست هم توسط نوجوان كسب مي شود.
اولين اتفاق بزرگ در نقش پذیري شناخت جنسيت است نقش پذیري به صورت مشخص از زماني شروع ميشود
كه پسر و دختر با جنسيت خود آشنا ميشوند، كودک تا قبل از 5 سالگي ميفهمد مثل پدر یا مادرش است اما نقش پذیري او به صورت الگوهای تقليدی است زیرا آگاهي و بينش در آن نيست از پنج سالگي به این شناخت مي رسد. در طول دوران كودكي زماني كه در مرحله دبستان قرار دارد، نقش هاي اجتماعي و كيفيت آن را به دست مي آورد و مهارت هاي نقش هاي جنسيتي را افزایش مي دهد. در دوران نوجواني بحث هویت و سردرگمی
نقش، وجود دارد آنچه در این مرحله مهم است، جریان اجتماعي است كه محيط اطراف و همسالان در كلام و رفتار و پوشش فرد موثر است
تثبيت نقش پذیري در كسب هویت انسان مهم است در دوران بزرگسالي شيوه تربيتي و نقش پذیري آنها نشان دهنده این است كه در زندگي مشترک چگونه زندگي را شروع كرده و ادامه دهند، آنچه فرد در دوران كودكي و نوجواني به دست ميآورد در دوره جواني، ميانسالي و پيري منعكس ميشود. روند درست منوط به تربيت درست و شيوه هاي زندگي و محيط اجتماعي است والدین باید توجه داشته باشند كه براي نوزاد، كودک و نوجوان الگوي مناسبي باشند و الگوهاي خوبي را فراهم كنند. دختر بچه اي كه در بازي هاي خود كفش پاشنه بلند دیگران را مي پوشد و یا پسر بچه اي كه با در دست گرفتن كيف پدر علاقه دارد كه نقش پدر را بازي كند، قطعاً در تلاش هستند تا با روشي مخصوص به ویژگي هاي شخصيتي والدین خود دست پيدا كنند و نقش پدر و مادر خود را اجرا كنند. نمونه دیگري از این نقش پذیري، خاله بازي یا مامان بازي است كه به اعتقاد بسياري از روانشناسان نه تنها نگران كننده نيست بلكه كودكان را براي پذیرفتن نقش ها در زندگي آینده شان آماده مي كند. با توجه به شرایط حساس كودكان طلاق، آنچه در دوران كودكي براي آنها اتفاق مي افتد با توجه به بحث و جدل هاي بين والدین، عدم توجه به آنها، دوري از عاطفه ي والدین و ...؛ در بزرگسالي و زندگي آینده شان تاثيرات قابل توجهي را تجربه خواهند كرد .
برخي از بازي هایي كه كودكان انجام مي دهند در دسته بازي هاي نمایشي و تقليدي قرار مي گيرد مانند خاله بازي. این بازي هاي گرایشي خلاف تصور بسياري از والدین نه تنها مشكلي ندارد، بلكه مي تواند نقش مهمي را در تكوین ساختار شخصيت كودكان ایفا كند. دختر بچه اي كه به سراغ لوازم آرایشي مادر مي رود یا پسري كه به سراغ ابزار كار پدر مي رود، شخصيت خود را نهادینه مي كند. دختري كه در بازي هاي خود از مادرش تقليد مي كند، در حقيقت در حال تمرین نقش جنسيت خود با استفاده از نمادها و عناصر مادرانه است. این مورد دقيقاً در مورد پسرها زماني كه مشغول كارهاي پدرانه هستند، رخ مي دهد
نظرات
0