
به نامخدا
شیخ اجل و فرمانروای ملک سخن - سعدی- در بوستان ارزشمند خود حکایتی آورده در باب تربیت که بیش از هر چیز ارزش دانش و هنر و هنرمند را به زیبایی بیان کرده است و آن حکایت این است؛
« حکیمی پسران را پند همیداد که جانان پدر، هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است یا دزد به یکبار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه زاینده است و دولت پاینده وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است، هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند و بی هنر لقمه چیند و سختی بیند.»
تازگی ها مطلبی به قلم دوست دانشور و فرهیخته و مرد بی ریای میدان فرهنگ و قلم ، جناب آقای حمید زارعی خوانده ایم که آمیخته با درد دل و گلایه مندی است، گلایه از بی مهری و بی انصافی دنیای سیاست که البته می دانیم چیز تازه ای نیست اما آنچه که انسانی هنرمند و بااندیشه و فرهنگ دوست همچون حمید زارعی با آن همه شکیبایی و متانت از آن بیان به شکوه گشوده، دغدغه فرهنگ و هنر است، دغدغه انسانهایی است که می توانند در این برهه از زمان، توان و اندیشه و جسم و جان خود را برای اعتلای نام میهن به کار گیرند و او که خود برخاسته از دنیای هنر و فرهنگ است این بی مهری را تاب نیاورده و از دنیای سیاست کنارهگیری نموده است و باز هم آنچه آرامبخش این درد است گوشه ای از پند حکیمانهی سعدی است که می فرماید؛
« گر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفس خود دولت است »
نظرات
0