شمه ای از زندگی فرهنگی خود را بیان نمایید؟
خوب از بچه گی به ادبیات و قصه علاقه داشتم و گاهی شعرهایی می نوشتم اما چندان قوی نبودند.بعد از قبولی در دانشکاه صنعتی و مهاجرت به تهران با گروههای ادبی همکاری می کردم و به مرور داستان مینوشتم که اولین بار در سال ۷۸ در روزنامه همشهری داستان کوتاه تا هفتاد سال دیگر من چاپ شد. بعد از مدتی درگیر کار و تحصیل شدم تا آنکه دوباره در سال ۹۵ به طور اتفاقی تصمیم گرفتم ادبیات را جدی پیگیری کنم.رمان اسپان دشت نیسایه پس از چند سفر به خارج بویژه فرانسه و آلمان شروع کردم و همزمان با استفاده از دست نوشتههای سالهای قبل دو مجموعه کوتاه چاپ کردم.بعد از چاپ رمان اسپان دشت نیسایه که رمانی کاملا فارسی ست .رمان رها را شروع کردم و همزمان چند داستان کوتاه نوشتم که در کتاب مترسک چاپ شدند.رمان رها هنوز مجوز چاپ نگرفته است امیدوارم امسال منتشر شود.
مختصری از کارنامه کاریتان بفرمایید ؟
در حال حاضر به سمت نوشتن داستان های کوتاه رو آوردم. حوزه فعالیت:مدرس دانشگاه، مدرس دوره های آزاد تاریخ فلسفه غرب و تاریخ فلسفه عصر روشنگری،رنسانس.. مدرس اسطوره های میان رودان و ایران و گیلگمش، عضوسابق انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شریف و دفتر تحکیم وحدت، عضو انجمن فارغ التحصيلان دانشگاه صنعتی شریف و انجمن مهندسی مکانیک ایران، فعال در زمینه های فرهنگی و ادبیات .کتابها: (اسپان دشت نیسایه) ، (عاشقانه های ماندگار )، (یادبود رفتنی ها )، (مجموعه داستان کوتاه مترسک )، ر(مان رها )
موقع نوشتم چه چیزی برای شما چالش برانگیز است؟
منم جزیی از این جامعه هستم.دوست دارم کشور آباد ترین سرزمین باشد و مردمم در صلح و آرامش باشند.چالش ها زیاد است و مهمترین آنها خودسانسوری ست.مورد دیگر فاصله من نویسنده با خواننده ست .ارزشهایی که در جامعه هست بیشتر مسائل مادی ست الان گرانترین کتاب از ارزانترین وعده غذایی ارزانترست اما باز استقبالی نمی بینیم.چرایی آن در ساختار تربیتی خانواده و سیستم نارسای آموزش پرورش ست.
بنابراین مهترین چالش من این است برای چه کسی و چرا باید بنویسم و من قبول ندارم که مشکل اقتصادی باعث می شود کسی کتاب نخواند بلکه باور دارم این یک مشکل فرهنگی ست.
بهترین مهندسان مکانیک از حل مسائل پیچیده لذت میبرند و میتوانند ایدهها را به واقعیت تبدیل کنند این روحیه چقدر در نوشتن تاثیر داشته؟
واقعیت آن است که خیلی.بویژه در نوشتن رمان از فرایند کنترل پروژه و چینش ماتریسی مراحل انجام یک پروژه استفاده می کنم.از طرفی در نوشتن بیشتر درون مایه متمرکز هستم تا قواعد داستان و آنچه در رو می بینید شاید کمتر از بیست درصد باشد.بویژه در مجموعه داستان های کوتاه مترسک که کلا ۵۰ صفحه است اما بایستی چند بار خوانده شود.در رمان اسپان دشت نیسایه با کمک مرحوم پدرم مطالعه میدانی چگونگی حرکت اسب در راه های باستانی را انجام دادم و زمانها تقریبا دقیق هستند.
ارتباط نوشته ها و مخاطبانتون رو چطور ارزیابی می کنید؟
مخاطب ها معمولا دو دسته هستند مخاطب عام و مخاطب خاص.مخاطب عام پیرو تبلیغات ست و پروپاگاندای پول و بوق های سرمایه داری اجازه بروز و سربرآوردن هر کتابی را نمی دهند.بویژه اگر کتاب در راستای روحیه دادن به مردم و گفتن حقایق تاریخی و ...باشد. مخاطب های عمده من بیشترشان اهل ادبیات هستند و کمتر توده عادی مردم .بویژه در کتاب مترسک ممکن است مردم عادی نپسندند. اما در رمان اسپان دشت نیسایه مردم عادی و بویژه مردم چند استان جنوب غرب کشور با کتاب ارتباط خوبی برقرار کردند.
پیامهای مردمی فراوانی برایم آمد و حقیقتا از پیامها کلی مطلب یاد گرفتم.
اما نوشته های مدرن و پست مدرن من مثل مترسک و آخرین زن مخاطب خاص خودش را دارد که رابطه چالش برانگیز و جالب است طبیعت مثلا: بیشتر از یکصد نقد درباره داستان کوتاه مترسک نوشته شده است. داستان دیگر کوه هاي برفگیر آبادان ست که به موضوع جنگ البته با تلفیقی از اسطوره پرداخته ام برخی ها معتقدند تکنیکی ترین داستان من است.
آیا اساسا فرمول و قاعده ای وجود دارد تا به کار بست و رمان نویس خوبی شد؟
پرسش خوبی ست.برای رمان های کلاسیک بله اما رمانهای مدرن و پست مدرن مشخصه بارزشان عبور از آن قواعد ست اصولا هنر یعنی دانستن همه قواعد اما عبور هوشمندانه از آنها در حین نوشتن .
اولین باری که عاشق یک کتاب و با کارکترش همزاد پنداری کردید، چه زمانی بود؟
زمان دبیرستان شعرهای حافظ و متون سعدی و داستانهای چخوف از رمانهای خارجی برادران کارامازوف زمان دانشجویی و از کارهای داخلی هم سال بلوا و مجموعه های ساعدی
ایده رمان (اسپان دشت نیسایه ومترسک) از کجا آمده است؟
ایده اسپان دشت نیسایه از موزه لور فرانسه آمد وقتی مفرغ های لرستان را دیدم و نقش لگام اسب.چند سال تحقیق کردم درباره حوزه تمدنی ماد و بعد از جاهای باستانی لرستان ایلام خوزستان کرمانشاه و همدان بصورت میدانی بازدید کردم و تک تک مناطقی که گیرشمن حفاری کرده بود را رفتم و از نزدیک دیدم.تپه ی گریران.گیان. گودین.سرخ دم گور دخمه ها و...وبراساس مطالعات گیرشمن شهرها را ساختم و مسیر داستانی را طراحی کرده و کتاب را نوشتم. مترسک چند داستان کوتاه ست که به مسائل تاریخی سیاسی اجتماعی و جنگ تحمیلی پرداخته است. که روند آنها کاملا متفاوت است بیشتر گفتههای درونی ست تا دریافت های بیرونی.
در آستانه برگزاری سی و پنجمین دوره نمایشگاه بین المللی کتاب تهران هستیم، چه کتاب هایی و در چه حوزه ای را به عشاق ادبیات پیشنهاد میدهید؟
نام بردن از کتابی خاص دشوار است اما من این موارد را دوست دارم.هنر مدرنیسم، سلاخ خانه شماره ۵، چنین گفت زرتشت نیچه، تاریخ ماددیاکونوف، سال بلوا، جای خالی سلوچ، شاخه زرین، اسطوره گیلگمش
آرزویتان برای ادبیات ایران؟
ادبیات ایران زمانی در تراز جهانی بوده است امیدوارم روزی بتوانیم آن جایگاه را بدست بیاوریم.هرچند هنوز باید کار کرد و اصولا نویسنده ای که خودش مطالعه نکند نمی تواند چیزی برای گفتن داشته باشد.
کلام آخر ؟
توصیه می کنم به مردم و بویژه جوانان برای کسب آرامش روان و حتی تن خود ،بجای افتادن در دام تبلیغات جوامع سرمایه داری و غیره به خودشان بیایند و حتی اگر شده با نگاه انتقادی به ادبیات کلاسیک گذشته که بیشتر شعر بودو مدرن امروزی که بیشتر داستان است توجه کنند .چرا که به نظر بنده یکی از مهمترین عوامل اصلی آرامش انسان در این جهان مادی پرداختن و توجه به ادبیات ست.
نظرات
0