
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت اول)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت دوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت سوم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت چهارم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت پنجم)
نقش پذیری در کودکان طلاق (قسمت ششم)
-1-1-3 الگوپذیری زمینه ساز تقلید
یک خانواده سالم و پویا، خانوادهاى است كه ميان اعضاى آن به ویژه ميان والدین و فرزندان، رابطهاى انسانى و سالم حاكم است. مادران و پدران توانا كسانى هستند كه از دانایىها و مهارتهاى لازم برخوردارند. بخشى از
دانستنىهاى ضرورى براى والدین، دانشهاى مربوط به برقرارى رابطه انسانى با فرزندان است كه برقرارى چنين رابطهاى پيرو اصولي است.
در دوره كودكي ميزان تأثيرپذیري از والدین و مربيان بسيار زیاد، عميق و پابرجاست. كودک در آغاز همان گونه كه تكيهگاه و پناهي جز پدر و مادر ندارد، جز آنها الگو و سرمشقي نيز ندارد. از طرفي تصور كودک این است كه
تمام آنچه از والدین سر ميزند درست و نيكو است. از اینجا فرآیند تقليد آغاز ميگردد و به تدریج این نقش پذیري به اطرافيان و همسالان نيز ميرسد. پس الگوپذیري انسان، زمينهساز تقليد است و ميدانيم كه تقليد نيز یكي از سازوكارهایي است كه تربيت از طریق آن صورت ميگيرد
كودک و نوجوان نخست والدین خود را سرمشق قرار مي دهند. برحسب جنسيت كودک و سن او، تأثير پدر و مادر متفاوت است. بدیهي است به طور كلي دختر با مادر و پسر با پدر همانندسازي مي كند. پس كه یكي از علت هاي مشكلات اجتماعي الگوبرداري نادرست است .نوجوان در این سن بيش از حد تحت تأثير دوستان و همسالان و افراد با نفوذ است. چنانچه خانه و مدرسه و جامعه )به ویژه از طریق رسانه ها( الگوهاي نادرست در اختيار او قرار دهند، الگوبرداري نوجوان به طریق نامطلوبي صورت خواهد گرفت
كودک و نوجوان نخست والدین خود را سرمشق قرار مي دهند. برحسب جنسيت كودک و سن او، تأثير پدر و مادر متفاوت است. بدیهي است به طور كلي دختر با مادر و پسر با پدر همانندسازي مي كند. پس كه یكي از علت هاي مشكلات اجتماعي الگوبرداري نادرست است .نوجوان در این سن بيش از حد تحت تأثير دوستان و همسالان و افراد با نفوذ است. چنانچه خانه و مدرسه و جامعه )به ویژه از طریق رسانه ها( الگوهاي نادرست در اختيار او قرار دهند، الگوبرداري نوجوان به طریق نامطلوبي صورت خواهد گرفت
-2-3 زمان نقش پذیری
كودک و نوجوان در مراحل رشد، پدر و مادر خود را به عنوان قهرمان مورد تحسين و الگو قرار مي دهد و تلاش مي كند رفتارهاي گوناگون را از آنها تقليد نماید. در این راه چنانچه رابطه مادر و پدر با فرزند یک رابطه سالم،
امن و پذیرا باشد، بي شک تأثيرپذیري فرزند از والدین بيشتر خواهد بود. به بيان دیگر نوجوان آن گاه پدر یا مادر خود را الگو قرار مي دهد كه آنان را دوست بدارد و در كنارشان احساس آرامش كند.
-3-3 نقش پذیری با کمک بازی
محدوده سني براي گرایش كودكان به بازي هاي تقليدي كاملًا نسبي است و طبق شرایط محيطي و رشدي
كودک انجام مي شود. معمولا بيشتر كودكان پس از 20 ماهگي براي بازي هایي كه كنش دارد آماده هستند. اگر
كودكي زودتر از 20 ماهگي به بازي هاي تقليدي گرایش نشان دهد، در حقيقت این توانایي را دارد كه بسيار
زودتر از زمان مشخص شده قواعد محيط پيراموني خود را درک كنند. این گرایش نه تنها براي والدین جاي گراني ندارد، بلكه توانایي و امتياز ویژه اي براي كودكان به همراه دارد
-4-3 والدین الگوی اصلی فرزندان طلاق
والدین باید آگاه باشند كه تقليد جز انكار ناپذیر مراحل رشد كودک است. زماني كه كودک یک رفتار را تقليد
مي كند به این منظور است كه این رفتار براي او بسيار ارزشمند است و آن را باور كرده است. بنابراین اگر والدین در این رفتار تقليدي، اشتباهي را از كودک خود دیدند باید به رفتار خودشان باز گردند و بررسي كنند كه
كدام رفتار و عمل نادرستي را انجام دادند. مثلا اگر پسر بچه 2 ساله شما سيگار كشيدن را تمرین مي كند، جاي نگراني است كه او دارد از رفتار پدر خود تقليد مي كند. در این بين كودكاني كه جدایي والدین را مشاهده كرده
اند در بازي ها و خصوصيات شخصيتي شان رفتارهيي منوط به جدایي را از خود نشان خواهند داد
زماني باید در مورد بازي هاي تقليدي احساس نگراني كنيم كه كودک بيش از حد به انجام آن ها اصرار دارد.
زماني كه كودک شما بدون در نظر گرفتن هيچ مرزي به صورت یكنواخت به تكرار یک بازي گرایش دارد، مثلا قرار گرفتن در نقش پدر را واجب تر از خواب و غذا مي داند، باید نسبت به رفتار او حساس شد و علت را بررسي
كرد. در كل بچه اي كه كارهاي مختلف دیگري را انجام مي دهد و در مقابل، هم بازي هاي تقليدي را دنبال مي كند، در حقيقت روند طبيعي رشد خود را دنبال مي كند و جاي نگراني نيست.
بازي هاي تقليدي فرصتي براي نمایش رفتارهاي دروني كودكان است. دقيقاً بر خلاف باورهاي، ما قصد این است
كه از طریق بازي كردن با كودكان چيزي را به صورت مستقيم به آن ها آموزش دهيم. بازي هاي تقليدي فرصتي است تا بتوان نقاط ضعف كودكان را شناخت. مثلا اگر كودكي هنگام بازي با عروسک خود پرخاش مي
كند یا در تلاش است تا فقط حرف خود را به كرسي بنشاند، پدر و مادر باید به این مسئله توجه بيشتري داشته باشند و سعي كنند با استفاده از یک نمایش یا قصه یا از طریق برخورد با او، این مورد را به او تذكر دهند و كمک كنند تا كودک رفتارش را اصلاح كند
باید به كودک خود آموزش دهند، در پي همين باور اشتباه آن ها با خرید اسباب بازي هاي فكري متفاوت مي خواهند كودک خود را نسبت به دیگر كودكان متفاوت كنند، اما این تلاش كاملًا بي نتيجه است. بازي كردن
قسمتي از مراحل رشد كودک را تشكيل مي دهد و نقش والدین در این زمينه فقط همراهي است نه كارگرداني!
این روند در بازي هاي آموزشي تا 6 سالگي ادامه مي یابد یكي از بازي هاي تقليدي كه كودكان تمایل زیادي به انجام آن دارند، دكتر بازي است. آن ها در جریان این بازي مي خواهند همدیگر را معاینه كنند و به یكدیگر آمپول بزنند. در جریان این بازي دور از انتظار نيست كه پآن ها اندام بدن یكدیگر را ببينند، دقيقا در همين قسمت است كه كودكان با برخورد جدي والدین مواجه مي شوند، اما والدین باید به این نكته توجه داشته باشند كه این رفتار با غرض انجام نمي شود. این بازي صرفا از یک كنجكاوي كودكانه نشات مي گيرد. پس راه مقابله با آن سرزنش و دعوا نيست و باید در فضایي خارج از بازي راجع به قسمت هاي خصوصي بدن كودک با او صحبت شود. البته بهتر است به هنگام انجام این بازي از دور مراقب رفتار او باشيد تا در صورتي كه لازم بود به صورت غير مستقيم و با یک بهانه مثل تماشاي تلویزیون و یا خوردن خوراكي او را از این كار منع كنيد.
-5-3 رابطه ی صفات شخصیتی والدین با نوع اختلالات رفتاری کودکان
پدر و مادر دو پایه و بنيان خانواده هستند. این دو عضو خانواده تاثير پذیري بسياري بر تربيت فرزندانشان دارد چون فرزندان به محض تولد، در خانواده قرار خود رشد ي كنند و پيش پدر و مادر هر حسي را تجربه مي كنند .
نوزاد به محض اینكه با دنيا ارتباط برقرار مي كند اولين افرادي كه در كنار خود مي بيند پدر و مادرش است و كوچكترین تا بزرگترین فعاليت ها را ازآنها یاد مي گيرد. اینكه چگونه صحبت كند چگونه راه برود چگونه
بنشيند چگونه غذا بخورد. پس كاملا واضح است كه فرزندان ما بخاطر وابستگي و نيازي كه به ما بزرگترها دارند
وبخاطر اطميناني كه به ما والدین دارند مخصوصا در كودكي احساس مي كنند كه پدر و مادر دو موجود عاري از خطا هستند كه هيچ عيب و ایرادي ندارند و باید پرستيده شوند چون تنها حامي آنها هستند و فرزندان به شدت از نبودن آنها مي ترسند خود به خود به دنبال جلب رضایت آنها مي گردند .یک كودک براي اینكه لبخند بر روي لبان پدر و مادرش نقش ببندد، دقيقا كاري انجام مي دهد كه مي داند آنها را به ذوق مي اورد. پس با اینک
كودک است و بسياري از مسائل را درک نمي كند اما چون انسان ذات و فطرتي كمال گرا دارد و بدنبال محبت و دوست داشته شدن است پس سعي ميكند رضایت آنها را اینگونه به دست آورد و اینگونه نظر و محبت آنها را به
خود جلب مي كند. پس تا اینجا متوجه شدیم كودكان با اینكه كودكند اما خيلي مسائل را درک مي كنند. وقتي مي دانند پدر مادر آنها از چه كارهاي آنها استقبال مي كنند و از چه كارهایي خوششان نميآید ، پس قطعا موارد
بسيار زیادي را نيز متوجه مي شوند
نظرات
0