معرفی نمایشنامه " حق با شماست اگر چنین میپندارید" در کلام سحر رستمیان
بررسی کوتاه و باید و نباید های کتاب نمایشنامه( حق با شماست اگر چنین میپندارید ) اثر لوئیجی۸ پیراندلو نویسنده مشهور ایتالیایی در کلام سحر رستمیان بازیگر هنرهای نمایشی و فیلم های کوتاه
نمایشنامه "مخمصه" دو نمایشنامه از "لوئیچی پیراندلو" به نام های مخمصه و حق با شماست(اگر چنین می پندارید) است.این نمایشنامه ها که در سال ۱۹۱۷ نوشته شده است،متاثر از کتاب داستان کوتاه "پیراندلو" به نام "شال سیاه" میباشد.در ۲۹ ژانویه ۱۹۱۹ نمایش او با بازی ماریو ملاتو،هنرمند معروف ایتالیایی،در مانزونی میلان به اجرا رفت.
این نمایشنامه برای اولین بار در سال ۱۹۱۷ در شهر میلان ایتالیا به صحنه رفتهاست. موضوع نمایشنامه به نسبی بودن حقیقت و دریافتهای متفاوت اشخاص از آن اشاره دارد. دو شخصیت اصلی نمایشنآمه مادرزن و داماد هر کدام ادعا میکنند دیگری دیوانه است. خانم فرولا ادعا میکند که دامادش آقای پونزا از زمانی که همسرش (دختر خانم فرولا) از چهار سال پیش مرده، دیوانه شده است و سپس دوباره ازدواج کرده. او ادعا میکند که دامادش خیال میکند دختر او مرده و او دوباره با زنی دیگر ازدواج کرده است. اما آقای پونزا، داماد خانم فرولا ادعا میکند که خانم فرولا نتوانسته مرگ دخترش را بپذیرد و دیوانه شده و فکر می کند که دخترش نمرده و همسر دوم او، همان دخترش است که زنده است. مردم شهر سعی میکنند با پیشرفت نمایشنامه، حقیقت را بفهمند.
* نگاهی به خلاصه ای از داستان نمایشنامه
افراد خانواده آقای پونزا که به تازگی به شهری در ایتالیا مهاجرت کردهاند روابط عجیب و غریبی با هم دارند که موجب حواشی بسیاری برای آنها و باعث کنجکاوی مردم شده است. مردم شهر سوالات بسیاری در این خصوص دارند و از خود میپرسند:_چرا خانم فرولا هیچوقت به خانه دخترش نمیرود تا او را از نزدیک ببیند؟ یا چرا دختر او هیچوقت به خانه خانم فرولا نمیآید تا مادرش را از نزدیک ملاقات کند؟ و چرا این دو فقط همدیگر را از بالکن خانه ملاقات میکنند؟ و چرا آقای پونزا، (داماد خانم فرولا) همیشه تنهایی به خانه مادرزنش (خانم فرولا) میرود و زنش را با خودش به آنجا نمیبرد؟ شخصیتهای این نمایشنامه برای فهم راز این خانواده کنجکاو شده و تلاش میکنند از آن سر در آورند. در بین ایشان لامبرتو لائودیزی تنها فردی است که سعی میکند دیگران را از پیدا کردن حقیقت باز دارد، زیرا او معتقد است نباید در مورد۸ زندگی آنها و روابط نامتعارفشان کنجکاوی کرد و به قول او: هرگز ممکن نیست حقیقت را فهمید.
۸
* برشی از متن نمایش
لامبرتو لائودیزی: (رو به آینه) سلام عزیزم! بین ما کی دیوونه است؟ (به خودش اشاره می کند) من می گم تو! تو هم می گی من؟.... مشکل اینجاست که دیگران تو رو اونطوری که من تو رو می بینم نمی بینن... تو برای دیگران چی هستی؟ یه توهم؟ با اینهمه اون بیچاره ها بدون توجه به توهمات خودشون دنبال توهمات دیگرانن
مردم شهر با احضار مادرزن و داماد و گوش دادن به روایتهای ضد و نقیض هر کدام از این دو بیشتر در فهم حقیقت این خانواده پر رمز و راز، سر در گم میشوند و در آخر با گنگ شدن هرچه بیشتر راز این خانواده تنها فردی که می تواند پرده از این حقیقت بردارد زنی خواهد بود که با آقای پونزا زندگی می کند. خانم فرولا معتقد است این زن دختر اوست ولی آقای پونزا می گوید این زن همسر دومش است و دختر خانم فرولا مرده است. زن را برای بازگو کردن حقیقت فرا می خوانند تا حقیقت را از زبان خود او بشنوند. اما او پاسخی می دهد که راز این خانواده بیشتر از قبل گنگ می شود و حرف و هشدارهای لائودیزی درخصوص عدم پی بردن به حقیقت به اثبات میرسد. او در آخر به دیگران میخندد و نمایشنامه به پایان میرسد.
* اجرای ایرانی نمایشنامه( حق با شماست اگر چنین میپندارید )
حق با شماست اگر چنین می پندارید تاکنون دوبار در ایران به اجرای عموی رفته است. اجرای عمومی این نمایشنامه به کارگردانی مجید زارع زاده در بهمن ماه سال ۱۳۹۹ در سالن اصلی مجموعه تئاتر تالار محراب در ایام شیوع بیماری کرونا و همچنین اجرای آن در سفارت ایتالیا در تهران در همین ایام از اجراهای موفق و بحث برانگیز این نمایشنامه به شمار می رود. در این خصوص به نقل از خبرگزاری ایرنا: حق با شماست اگر چنین می پندارید که به دلیل اجرای شیوه نامههای پیشگیرانه کوید – ۱۹ در فضای باز اجرا شد، با شرکت هیئتی منتخب از دنیای تئاتر ایران، دست اندرکاران نشر و گروهی از اساتید و دانش آموزان مدرسه ایتالیایی تهران همراه شد.
اثر پیراندلو در خوانشی معاصر از جانب گروه تئاتری ایرانی و با استفاده از وسایل دنیای مدرن، ویدئو پروژکشن، تلفن های همراه و۸ پوششی مدرن، با این هدف که به حاضرین- بر اساس توضیحات کارگردان در طی نقد و بررسی که به دنبال آمد- نشان دهد که پیام پیراندلو محدود به زمان و جغرافیای مشخصی نیست.
سفیر ایتالیا جوزپه پرّونه در این مراسم اظهار داشت: این واقعیت که حق با شماست اگر چنین می پندارید امروز هنوز با توان بیانی بسیار قوی، علیرغم گذشت صد سال از اولین اجرای آن، با بیندگان امروزی ایرانی، سخن می گوید، گواهی بر امروزی بودن خارق العاده اثر پیراندلو است.
کارگردان اثر طی صحبتهای خویش به موضوع جهانشمول شخصیتها در ارتباط با مضامینی چون حقیقت و واقعیت، پیام مرکزی کمدی، اشاره کرد که در زمان شیوع همه گیری، نقشی برجسته می یابد زیرا در این دوره پیام ها و افکار متضاد ابعاد تساعدی می یابند.
موفقیت این نمایشنامه حق با شماست ... اگر چنین می پندارید از سوی بیندگان در ایران پس از خاتمه سری اپیزودهای تئاتر تجربی کلیپ ۲/۱ ۸ چگونه شیوع کوید زندگیهای ما را تغییر داد محصول سفارت ایتالیا در تهران با همکاری کمپانی تئاتری ایتالیایی Instabili Vaganti و کمپانی ایرانی دن کیشوت رخ می دهد.
* آشنایی با لوئیجی پیراندلو نویسنده این نمایشنامه
لوئیجی پیراندلو در سیسیل متولد شد. پدر او بازرگان گوگرد بود و انتظار داشت که پسرش هم همان شغل را انتخاب کند. اما لوییجی در تحصیلاتش موفق بود و توانست در رشتهٔ ادبیات ادامهٔ تحصیل دهد. او در سال ۱۸۸۷ وارد دانشگاه رم شد و بعد از آن برای تحصیل به بن رفت و آنجا تز دکترای خود را دربارهٔ گویش بومی سیسیلی تکمیل کرد.
پیراندلو در نخستین کوشش خلاقش مراثی رم گوته را ترجمه کرد و بعد از ملاقاتش با کاپوانا، نویسندهٔ سیسیلی، همهٔ توجهش را بر ادبیات داستانی ناتورالیستی متمرکز کرد. او در سال ۱۸۹۳، نخستین رمان خود، مطرود را۸ نوشت.
وی مدتها استاد سبکشناسی دانشگاه رم بود. وی تا بعد از جنگ جهانی اول در کارش ناشناخته بود. تا اینکه نمایشنامهای از او با نام «شش کاراکتر در جستجوی یک نویسنده» شهرتی ناگهانی برایش آورد.
پیراندلو از خانوادهای ثروتمند بود که در یک منطقه رشد نیافته و خشن زندگی میکردند. جایی که هر کسی مجبور بود خودش از حقوقش دفاع کند؛ بنابراین، او خیلی زود تحت تأثیر بی عدالتی و ستم موجود بین مردم قرار گرفت. پیراندلو زندگی آسانی نداشت. علاوه بر سختیهایی که از ورشکستگی پدرش در تجارت برایشان ایجاد شد، موضوع دیگر اختلال روانی زنش بود که پیراندلو در خانه از او مراقبت میکرد.
پیراندلو با توجه به علاقهای که نسبت به درونیات افراد داشت، شخصیت نقشهای داستانیاش را بیشتر با قرار دادن آنها در موقعیتهای خیالی کاوش میکرد تا شرایط واقعی. امروزه پیراندلو به عنوان یکی از تأثیر گذارترین نمایشنامه نویسان قرن بیستم شناخته میشود. همچنین رخشاره آشفتگی (کائوس) ساخته برادران تاویانی برگرفته از نوشته های اوست که یکی از برترین کارهای هنری سینمای ایتالیا در دهه هشتاد میلادی بهشمار میرود.
آثار مهم وی عبارتند از: درد مطبوع، عشق بدون دلبستگی، سفیدیها و سیاهیها، مسخرهٔ مرگ و زندگی، نوبت، زمان، زن مطرود، هانری چهارم، بیست داستان
* اجرای دیگر آثار نمایشی لوئیجی پیراندلو در ایران
بسیاری از نمایشنامه های پیراندلو در ایران توسط مترجمانی همچون بهمن محصص، داریوش مودبیان، بهمن فرزانه، ایرج انور، اثمار موسوی نیا، نسترن شیرازی از زبان های ایتالیائی و انگلیسی به فارسی ترجمه شده است. برخی از کارگردان های تئاتر ایران من مجله پری صابری، ایرج انور، مجید زارع زاده اجراهای موفقی از نمایشنامه های او در ایران داشته اند.
اجرای عمومی نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده به کارگردانی پری صابری و با بازی فروغ فرخزاد، پرویز فنیزاده، اسماعیل محرابی، پرویز پورحسینی و سعید پورصمیمی از درخشانترین اجراهای ایران در دهه ۴۰ شمسی محسوب میشود. به گفته پری صابری: «در آن دوران، فروغ شخصیت مشهوری بود و من از ابراز تمایل او برای بازی در این نمایش تعجب کردم؛ با اینحال تصمیم من این بود که بپذیرم او بازی کند... فروغ جایگاه ویژهای در زندگی من دارد؛ در آن دوران، من تازه از پاریس آمده بودم. راستش فکر کردم که این آدم سرشناس میخواهد در زمینهای کار کند که با آن آشنایی ندارد ولی وقتی که قبول کردم و او در تمرینها حاضر شد، به نظرم از بهترین لحظاتی بود که با یک بازیگر گذراندم؛ چون فروغ نهتنها بازیگر بود بلکه به معنا و ادبیات اشراف داشت، لازم نبود که به او بگویم این نمایشنامه چه میگوید چرا که شناخت او از هنر باعث شده بود تا همه آنچه را برای شناخت متن لازم بود، بداند. واقعا بازی فروغ در این نمایش از خاطرات یگانه من در تئاتر است...
او، فردی بود که در زمینه هنر حرفهای بسیاری برای زدن داشت ون در هر زمینهای درخشان بود... فروغ خیلی مسئول و منضبط بود و با گروه همکاری خوبی داشت و هیچ گاه کاری خلاف عادت یک گروه حرفهای انجام نمیداد.... در شبهای شلوغ اجرای شش شخصیت در جستجوی یک نویسنده افرادی به حضور فروغ در نمایش ایراد گرفتند و گفتند او، شاعر است و نمیداند بازیگری یعنی چه اما اجرای درخشان او جواب منتقدان را داد. در واقع تماشاگرانی که به تالار فرهنگی ایران و آمریکا واقع در خیابان فرانسه آن زمان و خیابان نوفللوشاتو امروز، آمدند، استقبال درخشانی از آن کار کردند که از بینظیرترین اجراهای زندگی تئاتری من بهشمار میآید»
سحر رستمیان
نظرات
0