
شگفتا! چگونه میتوان سرزمینی را "دارالحماسه" نامید و در عین حال، "سایت پسماند و زباله" را در قلب آن جانمایی کرد؟ آیا این بیحرمتی، نادیده گرفتن میراث سترگ نیاکان و دهنکجی به تاریخ پر افتخار این دیار نیست؟ هنوز بوی "عطر" (بخوانید بوی تعفن) فاضلاب بوشهر که سالهاست به سواحل نیلگون دلوار و گورکها سرازیر میشود و کام مردم ما را تلخ کرده، از مشامها نرفته است که زخم جدیدی بر پیکر این خطه نشاندند.
این تنها آغاز بیمهریها نیست. گویی تنگستان به "حیاط خلوت"ی برای سرریز جمعیت مرکز استان تبدیل شده است. انتقال بیرویه جمعیت، گسترش قارچگونه ویلاها در منطقهی حاصلخیز گورکها، نه تنها کمر کشاورزی این منطقه را شکسته و معیشت باغداران و کشاورزان را به نابودی کشانده، بلکه ترکیب جمعیتی بومی را نیز به هم ریخته و به دنبال آن، مشکلات عدیدهی اجتماعی و فرهنگی را برای مردم نجیب این دیار به ارمغان آورده است. آیا این رویکرد، جز نادیده گرفتن هویت و ریشههای فرهنگی یک جامعه اصیل است؟
و دریغ که این زخمها پایانی ندارند. جدا کردن بخشهایی از خاک پاک تنگستان و الحاق آن به بوشهر، نه تنها وسعت جغرافیایی این سرزمین را کاهش داده، بلکه روح و کالبد آن را نیز تکه تکه کرده است. در کمال ناباوری، پروژههای صنعتی و منفعتدار نظیر پتروشیمی و نیروگاه خورشیدی که میتوانند گرهگشای مشکلات اقتصادی منطقه باشند، به جای جانمایی در تنگستان، به سادگی به شهرستان مجاور (دشتی) منتقل میشوند! این یعنی تکرار مکررات ظلم و بیتوجهی به پتانسیلهای بینظیر این منطقه و مردم صبورش.
متاسفانه، همواره این تنگستان مظلوم بوده که جور بیتدبیریها و بیعدالتیها را کشیده است و در این میان، کسی هم پاسخگو و پیگیر این ظلم آشکار نبوده است. آیا وقت آن نرسیده که مسئولان کشوری و استانی، از خواب غفلت بیدار شوند و این نگاه سطحی و منفعتطلبانه را کنار بگذارند؟
از تمامی مسئولان، به ویژه نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی و مقامات ارشد اجرایی استان، مصرانه درخواست داریم که با نگاهی حماسهوار و مسئولانه، به داد تنگستان برسند. تنگستان، نه فقط یک نام، که یک تاریخ، یک هویت و یک پاره از قلب این سرزمین است. اجازه ندهید "دارالحماسه" قربانی بیمهریها و سوداگریها شود. نگذارید خون رئیسعلیها و شیرمردان تنگستان، پایمال بیتوجهیها گردد. به تنگستان، همانطور که شایستهی نام و تاریخش است، نگاه کنید.
نظرات
0